یکشنبه 93 تیر 1 , ساعت 9:52 صبح
دلگیر دلگیرم مرا مگذار و مگذر
از غصه میمیرم مرا مگذار و مگذر
با پای از ره مانده در این دشت تبدار
ای وای میمیرم مرا مگذار و مگذر
سوگند بر چشمت که از تو تا دم مرگ
دل بر نمیگیرم مرا مگذار و مگذر
بالله که غیر از جرم عاشق بودن ای دوست
بیجرم و تقصیرم مرا مگذار و مگذر
با شهپر اندیشه دنیا گردم اما
در بند تقدیرم مرا مگذار و مگذر
آشفته تر ز آشفتگان روزگارم
از غم به زنجیرم مرا مگذار و مگذر
(یدالله عاطفی)
نوشته شده توسط رنگی | نظرات دیگران [ نظر]