سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدقه دارویى است درمانبخش و کردار بندگان در دنیاى آنان پیش دیده‏هاشان بود در آخرت ایشان هرچه را در این جهان کنند ، در آن جهان بینند . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 93 مرداد 6 , ساعت 8:31 صبح

. فرازهایی از سلام و درود امام سجاد علیه السلام در وداع با ماه رمضان

درود بر تو ای ماه، ماهی که آرزوهای ما را به هدف نزدیک می ساختی و اعمال ما را در فروغ خویش روشن می داشتی!

سلام بر تو! ای هم دم عزیز که تا هم دم ما بودی، قدر تو را نیک نشناختیم و هنگامی که ترک ما گفتی، از فراق تو فاجعه ای عظیم یافتیم و خاطر ما پریشان و آزرده شده است.

سلام بر تو! ای مهمان گرامی که وقتی قدم به خانه ما نهادی، سخت شادمان شدیم و روزی که از خانه ما رفتی، شادی ما پایان یافت.

سلام بر تو! ای گران مایه که در کنار تو قلب های ما به نرمی و مهربانی گرایید و گناهان ما از برکت تو کاهش یافت.

سلام بر تو! ای یار عزیز که با کمک تو بر شیطان چیره شدیم و از برکت تو راه احسان را شناختیم.

سلام بر تو! که به خاطر تو چه بسیار بنده گنه کار از قید عقوبت رسته و چه خوش بخت است آن کس که حرمت تو را رعایت کرده است.

سلام بر تو! که زنگ گناهان را از لوح قلب ها می زدودی و بر خطایا و معاصی، پرده رحمت می افکندی.

سلام بر تو! که مدت تو در چشم تیره بختان دراز و خسته کننده بود، ولی در قلب پارسایان، فروغ و حرمتی فراوان داشتی.

سلام بر تو! ای ماه بی نظیر که هیچ ماه مانند تو نتواند بود.

سلام بر تو! از همه کس و همه چیز و سلام بر تو که هر چه با تو بود، همه سلام و سلامت بود.

سلام بر تو! آن چنان که به دنیای ما با برکات و خیرات فرود آمدی و آلایش گناهان را از جامه ما شستی.

سلام بر تو! که هنگام وداع، خویشتن را از تو بیزار نمی بینیم و روزه را که یادگار توست، هرگز ترک نمی کنیم.

سلام بر تو! که هنوز به ما نرسیده، مشتاق مقدم تو بودیم و هنوز ما را ترک نگفته، به یاد روز جدایی، خاطری پریش و اندوهگین داشتیم.

سلام بر تو! که بدی ها در جوار تو از ما دور بود و هر چه برکت و خیر بود، در کنار تو بر ما ارزانی شده بود.

سلام بر تو! که همه شب در اشتیاق روز تو ستاره می شمردیم و همه روز از روز پیش، به تو مشتاق تر بودیم.

سلام بر تو و بر آن فضایل که از وجود آن بهره مند نشدیم و بر آن برکات که نصیب ما نشده است.

2. رمضان می رود (اشعار)

رمضان می رود و می بَرد از کف ما آن که سی روز صفا یافت از او محفل ما
رمضان رفت و دریغا که به امضا نرسد طاعتِ ناقصِ ما، روزه ناقابل ما
رمضان، عقده گشا بود گنه کاران را وای اگر او رود و حل نشود مشکل ما
وای بر ما اگر از این همه نعمت نبوَد جز یکی جرعه آب و لب نان حاصل ما

مؤید

وقت عزیز رفت

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت در دِه قدح که موسم ناموس و نام رفت
وقت عزیز رفت، بیا تا قضا کنیم عمری که بی حضور صُراحی و جام رفت
دل را که مرده بود، حیاتی به جان رسید تا بویی از نسیم مِی اش در مشام رفت
در تاب توبه چندان توان همچو عود مِی ده که عمر در سر سودای خام رفت

حافظ

وداع با رمضان

برگ تحویل می کَند رمضان بار تودیع بر دل اخوان
یار نادیده سیر، زود برفت دیر ننشست نازنینْ مهمان
ماه فرخنده، روی بر پیچید و علیک السلام یا رمضان
الوداع ای زمان طاعت و خیر مجلس ذکر و محفل قرآن
مُهر فرمان ایزدی بر لب نفْس در بند و دیوْ در زندان
تا دگر روزه با جهان آید پس بگردد به گونه گونه جهان
بلبلی زار زار می نالید بر فراق بهار، وقت خزان
گفتم اَندُه مبر که باز آید روز نوروز و لاله و حیران
گفت ترسم بقا وفا نکند ورنه هر سال گُل دهد بستان
یارب آن دم که دم فرو بندد ملک الموت واقف شیطان
کار جان پیش اهل دل سهل است تو نگه دار جوهر ایمان

سعدی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ