سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آیا آزاده‏اى نیست که این خرده طعام مانده در کام دنیا را بیفکند و براى آنان که در خورش هستند نهد ؟ . جانهاى شما را بهایى نیست جز بهشت جاودان پس مفروشیدش جز بدان . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 94 آذر 18 , ساعت 9:46 صبح

 

قدم می زنم در باغ خاطرات

جز تو نمی بینم

جز تو نمی خوانم

جز تو نمی خواهم

همیشه بهار است

همیشه صدای عشق دلم برمی آید

که از منِ عاشق خفته جان برایت می خواند

با خیالت قدم می زنم

تو می خندی

چشم هایم بسته

لمس این رویا چه زیباست

رویای تو در نزدیکی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ