اشک شفق
تا میان حجره ی غم روح ایمان کشته شد کشته از زهر جفا چون شد امام عاشقان فصل فصل این جهان یکباره شد فصل خزان چهره ی اهل جهان یکباره رنگ غم گرفت زندگی ها مردگی شد بعد روز واقعه چشمه ها خشکید و گلها یک به یک پژمرده شد از جفای دختر مامون جهان در غم نشست گر چه چشم شیعیان زین غم ببارد اشک خون روح تقوا را به زهر کینه کشتند ای دریغ عالم هستی نمی ارزد به تار موی او بعد از او عالم دگر ظلمت سرایی بیش نیست
آیه آیه خط به خط معنای قران کشته شد
الگوی جود و سخا و فضل و احسان کشته شد
چون که بعد از حضرتش فصل بهاران کشته شد
خنده از داغش روی لبهای خندان کشته شد
جان ز تن ها پر کشید و روح انسان کشته شد
دشت ها آتش گرفت و باغ و بستان کشته شد
حجت حق جانشین حی سبحان کشته شد
آسمان شد واژگون و ابر و باران کشته شد
کشته شد مولا و روح هر مسلمان کشته شد
گوهری با این گرانی وه چه ارزان کشته شد
آری آری حضرت خورشید تابان کشته شد