[ و طلحه و زبیر بدو گفتند با تو بیعت مى‏کنیم به شرط آنکه ما را در خلافت شریک کنى ، فرمود : ] نه ، لیکن شما شریکید در نیرو بخشیدن و یارى از شما خواستن ، و دو یارید به هنگام ناتوانى و به سختى درماندن . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 92 خرداد 12 , ساعت 12:15 عصر

آخرش دیر کند

گفته اند یار غریبم به چه نزدیکی هست

به یک اندازه زساعات فراز جمعه

 

نگذارم که خیالم برود از بر او

تا دمد ظهر ملک بهر نماز جمعه

 

ساقیا مطرب عیشم تو نگهدار و مرو

تا رِسَم از پس این راز و نیاز جمعه

 

اگر آید که زنم جام عقیقی بر دل

بزنم بر طربش ساز و نواز جمعه

 

آخرش دیر کند بهره ی این راز چه بود

بکنید گشایشی گره ز رازِ جمعه

 

نه به درخواست نباشد که به تعجیل نشد

شود هر جمعه غم انگیز ،بناز جمعه 

 

.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ