سه شنبه 92 تیر 4 , ساعت 6:7 عصر
به نام خدا
گلدان وقتی باشی
به تو نگاه نمیکنند
دیده نمی شوی
امّا
آغوشت عطر میدهد
چشمانت پاک می بیند
بگذار نبینند تو را
همینکه تو میبینی کافیست !
آنگونه باش
که بعد از شکسته شدنت
نگویند
دستهای آلوده ای بود که مجبور بودیم با آن لقمه برداریم !!
گلها به تو نیازمندند اگرچه نقش دستانت
قهوهای تیره باشد
کافیست دل به خدا بسپاری
و دندان روی جگر بگذاری
گلدان باش
گلها بی حوصلهاند
خارها طعنه میزنند
گلها را میچینند و بر سر عروسها و مردهها میریزند
خارها را هرس میکنند
تو گلدان باش !!
نوشته شده توسط رنگی | نظرات دیگران [ نظر]