سلام بر تو، بر تو که رشته وصل و مرکز نزول فیض خدایی
بدون تو چشمی ندید و جانی نماند،
سفره ای خالی و حال و روزی خراب
گر تو نباشی تمام عالم خاکی مباد!
همه بسوی تو و تو بسوی همه
از تو ایم ، پس به تو باز می گردیم
ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز در یاییم و دریا می رویم
و چه بیچاره است که کسی که تو را ندید
عمیت عین لا تراک
کور باد چشمی که تو را ندید
و رحمت تو جاری است ، ریشته درخت زندگیم
در انتظار بارش رحمتت ای خالق مهربانم
و فرمود: لا تقنطوا من رحمه الله
تو نباید مایوس شوی ، از من ، از رحمتم ، از بخشش و عفو و گذشتم
تو را می بخشم تا روی کسانی که امید عذابت را دارند سیاه شود
پس بیا زیر باران رحمت و سرشار محبتم در آغوشم قرار گیر!
و من با دیدن تو یاد و خاطر ساله ای را زنده می شوم که
از درد عطش ننالید که از درد نامحرمان آب شد
و با دیدن تو غصه سرافکندگی و شرمساری قیامت و سوال
بی تو بودن را تصور می کنم
و سلام بر تو ای بانوی همیشه ، ای دختر حبیب خدا ای حبیبه حق
ای زهرا سلام الله
از نماز بهره ای نبرده ام
نماز را تکلیف یافته ام ، غافل از اینکه نماز تکلیف نیست تا از زیر
بارش شانه خالی کنم
نماز تشریف است، خدا به من منت نهاده است که مرا با نماز
افتخار داده است
به یاد نماز آخرین در آخرین لحظات زندگی اهل بیت علیهم السلام
و آنکه از نماز و از سفره سجود و از شراب رکوع سیر نشد
با کدام خاک سیر می شود؟
مرا به کدام سفره و کدام شراب نیاز ، که تا وقتی حضور
تو را در نماز دارم.....
اقم الصلاه لذکر
اذکرونی اذکرکم
و خلاصه چشم و نگاه
خیانت و شیطنت،
و کسی که حفظ کند نگاهش را
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
و این هم پاداش با او بودن ، با او ماندن ، و با او رفتن