سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آن که گفتن ندانم واگذارد ، به هلاکتجاى خود پاى درآرد . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 94 تیر 23 , ساعت 11:30 صبح

 

امروز ... فردا... پس فردا ....

آیا جمعه عید فطر باشد و نباشد چه تفاوت می کند؟ مهم تمام شدنِ این خانِ کرَم است که جانانه بود میزبان و میزبانی اش.

مهم روزهای بسیاری بود که حسرت تمام شدنش بر دل میهمان نشسته.

مهم با تو بودن است.

مهم عهدی است که بین ما رقم خورد.

عهد بندگی.

عهد لقا.

عهد یکی شدن با اوامر.

عهد شهادت.

چه فرقی می کند جمعه عید باشد یا نه؟!

یک روز بیشتر و یک روز کمتر ، زمانی نیست که مرا در عهدم با محبوب ضعیف نماید.

این عهد، عهدی ازلی شد.

عهدی که شروعش از ماه مبارکِ رمضان و روزهای گرم و آتشین و طولانی اش بود.

عهدی که استحکامش مادرِ ادعیه بود. صحیفه ی فاطمیه.

چه فرق می کند جمعه عید باشد یا نه؟!

عید همان روزی بود که دستانم را به دستانت بند کردم و گره ای زدم تا ابد... تا بقا... تا لقا.

عید همان روزی بود که آنچه در من نبود، و امیدی به آن نبود ، روزنه ی نورش مرا روشن کرد تا قیامِ قیامت.

عید فطر من شروعِ مجدد با تو بودنِ من است.

که هر که با تو باشد با کمال است.

که هر که با تو باشد با اسماء حسنی ست.

که هر که با تو باشد با قیام کنند گان است.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ