سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من از آنچه نمی دانید نمی ترسم؛ ولی بنگرید در آنچه می دانید چگونه عمل می کنید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 92 مرداد 17 , ساعت 2:50 عصر

 

 

حلول  ماه شوال و عید سعید فطرمبـارکـــــــــــ باد

 

عید سعید فطرعید پاداش یک ماه عبادت و شست و شوی دل و

جان بر تمامی مسلمانان جهان ومردم عزیزایران مبارکــــ

باد .

خدایا ، خروج از ماه مبارک رمضان را برای ما مقارن با خروج از

تمامی گناهان قرار بده.

                                                                                           آمین

 

 

 


دوشنبه 92 مرداد 14 , ساعت 8:57 صبح

بسیار دیده‌ایم کسانی که به خاطر مبلغ ناچیزی با دیگران کدروت به هم زده‌اند. دیده‌ایم کسانی که برای انعام کارگری، خست به خرج داده‌اند و نیز کسانی که از خوف آینده، بر خود و خانواده و نزدیکانشان بیجا سخت گرفته‌اند.

دیده‌ایم کسانی که خرید و فروشی را به خاطر اختلاف ناچیزی در مبلغ نهایی، به پایان نرسانده‌ و به توافق نرسیده‌اند و دیده‌ایم که افرادی در باقیمانده ناچیز کرایه تاکسی و پمپ گاز و بنزین دعوا به راه انداخته‌اند. و شاید خود نیز در این دسته باشیم!

جمله گهرباری از امیر بیان و حکمت، مولای متقیان حضرت علی علیه السلام،‌ راهنمایی و اصلاح‌گری خوبی برای تغییر این گونه رفتارهاست. حضرت می‌فرماید:

التَسَهُّلُ یُدِرُّ الأرزاقَ (غرر الحکم) آسان گرفتن باعث فراوانی روزی می‌شود.

مرحوم آقا جمال خوانساری در شرح این جمله می‌نویسد:

سهل گرفتن روان میکند روزیها را، یعنى سهل گرفتن بر اهل و عیال و تنگى ندادن بر ایشان و همچنین در معاملات سهل گرفتن و سخت گیرى ننمودن باعث سیلان و روانى روزى و وسعت و فراوانى آن گردد. (شرح غرر و درر، 1، ص 202)

و البته به نظر می‌رسد بر اساس ظاهر این حدیث، عاقبت آسان گرفتن، مخصوص آسان گرفتن در رفتار اقتصادی نباشد و در سایر عرصه‌های روابط اجتماعی نیز چنین اثری در پی داشته باشد.


دوشنبه 92 مرداد 14 , ساعت 8:53 صبح

 

 هرچه وصلت دیر تر ، عطشم برای زیارت بیشتر

بزاق دهان روحم ، طعم شیرین زیارت گرفته است

انگار خرمایی است،

                      

طعم رطب سر سفر افطار می دهد،

عطشم مضاعف شده است، هرچه شراب وصل می نوشم

       

شیرینی بزاق روحم خلاصی ندارد!

سرانجام تو را خواهم دید، اما؛

قلمم در وصف تو می ماند، بدون اتصال و پیوند با تو ؛ هیچ

و این زبانحال بی مثال و مانند ش:

برای تو نفس می زنم ؛

و برای تو زنده می مانم؛

کاری برای ماندن ندارم ، ولی یاد تو محو جمال زندگیم می کند؛

          

جمالی برای مجال زندگی نیست ؛ اما بودن تو شکوفه های خزانی حیات را می شکفد؛

            کلبه چوبی کنار رودخونه یا رودخانه و آبشار در شب که آب در جریان استوسط یک جنگل و درختتصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com

 شکوفه های خزانی حیات آفت زده اند ،

تو را می طلبند ، و نسیم حضور تو را انتظار می کشند؛

                     

برای تو می نویسم ، برای تو نفس می زنم و برای تو زنده می مانم؛

تویی که حقیقت جانی ، و جانی که روحش تویی و بدون تو پوسته اش خاک را آروز می کند؛

آرزویی که بهشت را بهشت کرده است و دنیا را غمکد ه ای آفتاب ندیده؛

و من تازه می فهمم که چرا اینگونه بشر در بن بست است،

 در بن بستی که به دست خود تعبیه کرده است؛

و تو همواره گوشزد کردی که بن بست بشر به خاطر نداشتن حرکت است ؛

 کسی که حرکت کند بن بست  نمی فهمد، بن بست نمی بیند؛

حرکت به سوی او ، به سوی جان ، بسوی عشق و خلاصه  چه بگویم کمی بسوی امید؛

آری ! برای تو می نویسم ، برای تو ، از امدنت می گویم؛

و  از  نیامدنت ،خاکم به دهن از نیامدنت هیچ؛

نه از حضورت از شهودت و از چشم های نابینای تب گرفته من؛

تو می آیی ، تو آمده ای ؛

       waterfall 26rcymif عکس متحرک

تو نرفته بودی که باز آیی ،

تو بودی ، تو کنار ما ، همراه ما ، با غصه های ما و با شادی های ما؛

اما ما تنها تو را در غصه ها یافتیم؛

فراموش کردیم که تو را در لذتها  و شادی های خود جستجو کنیم؛

انگار تو را برای رنج ما آفریدند؛

اما باز خاکم به دهن ، زبانم لال ، صدایم خفه کاش نیام____..............................

 


دوشنبه 92 مرداد 14 , ساعت 8:50 صبح

 

بخـنــد
    هــرچـنــد

           غـمـگینــی

   بـبخــش

       هــرچـنـد

              مـسکینـــی

 فـرامـوش کــن

         هــرچـنــد

                دلــگیــــری

                 

زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت   ...

 بخنـــد

     ببخــش

         و فرامـوش کـــن

  هــرچـنــد میدانم ...

  آســـان نــیســـت.

جملات زیبا گیله مرد


دوشنبه 92 مرداد 7 , ساعت 11:48 صبح


میخواستم بابت هر گناهی شمعی روشن کنم

سوختنش را ببینم و جهنم را یاداور شوم

 اما گناهانم انقدر زیاد بودند که ترسیدم

 ترسیدم دنیا را به اتش بکشم!

 خدایـــــــــــــا

 بابت هرشبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم

 بابت هر صبحی که بی سلام به تو اغاز کردم

 بابت لحظات شادی که به یادت نبودم

 بابت هر دلی که شکستم

 بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم

 بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر تو را دانستم

 ببخشای مرا  خـــــــــــدایا !

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com

 

 هزاران توبه ات را گرچه بشکستی

 ببینم من تو را از درگهم راندم؟

 اگر در روزگار سختیت خواندی مرا،

 اما به روز شادیت یک لحظه هم یادم نمی کردی،

 به رویت بندة من هیچ آوردم؟

 که می ترساندت از من؟

 رها کن آن خدای دور … آن نامهربان معبود …

 آن مخلوق خود را

 این منم پروردگار مهربانت … خالقت

 اینک صدایم کن مرا .. با قطره اشکی

 به پیش آور دو دست خالی خود را

 با زبان بسته ات کاری ندارم

 لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

 غریب این زمین خاکیم … آیا عزیزم حاجتی داری؟

 تویی از ما … کنون برگشته ای اما

 کلام آشتی را تو نمی دانی؟

 ببین چشمان خیست آیا گفته ای دارند؟

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com

 

 الهی…با خاطری خسته…

 دلی به تو بسته…..دست از غیر تو شسته…

 درانتظار رحمتت نشسته ام…. میدهی کریمی،… نمی دهی حکیمی…

 می خوانی شاکرم…. میرانی صابرم…

 الهی احوالم چنانست که می دانی و

 اعمالم چنین است که می بینی…

 نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز…

 الهی مشت خاکی را چه شاید و از او چه برآید…

 و با او چه باید…

 دستم بگیر یا ارحم الراحمین


دوشنبه 92 مرداد 7 , ساعت 11:48 صبح


میخواستم بابت هر گناهی شمعی روشن کنم

سوختنش را ببینم و جهنم را یاداور شوم

 اما گناهانم انقدر زیاد بودند که ترسیدم

 ترسیدم دنیا را به اتش بکشم!

 خدایـــــــــــــا

 بابت هرشبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم

 بابت هر صبحی که بی سلام به تو اغاز کردم

 بابت لحظات شادی که به یادت نبودم

 بابت هر دلی که شکستم

 بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم

 بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر تو را دانستم

 ببخشای مرا  خـــــــــــدایا !

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com

 

 هزاران توبه ات را گرچه بشکستی

 ببینم من تو را از درگهم راندم؟

 اگر در روزگار سختیت خواندی مرا،

 اما به روز شادیت یک لحظه هم یادم نمی کردی،

 به رویت بندة من هیچ آوردم؟

 که می ترساندت از من؟

 رها کن آن خدای دور … آن نامهربان معبود …

 آن مخلوق خود را

 این منم پروردگار مهربانت … خالقت

 اینک صدایم کن مرا .. با قطره اشکی

 به پیش آور دو دست خالی خود را

 با زبان بسته ات کاری ندارم

 لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

 غریب این زمین خاکیم … آیا عزیزم حاجتی داری؟

 تویی از ما … کنون برگشته ای اما

 کلام آشتی را تو نمی دانی؟

 ببین چشمان خیست آیا گفته ای دارند؟

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com

 

 الهی…با خاطری خسته…

 دلی به تو بسته…..دست از غیر تو شسته…

 درانتظار رحمتت نشسته ام…. میدهی کریمی،… نمی دهی حکیمی…

 می خوانی شاکرم…. میرانی صابرم…

 الهی احوالم چنانست که می دانی و

 اعمالم چنین است که می بینی…

 نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز…

 الهی مشت خاکی را چه شاید و از او چه برآید…

 و با او چه باید…

 دستم بگیر یا ارحم الراحمین


یکشنبه 92 مرداد 6 , ساعت 12:11 عصر

 

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام علیکم

نگاهی به فرازی از دعای ماه رمضان (2) ( که بعد از نمازهای واجب خوانده می‌شود )

اللهمّ ادخل علی اهل القبور السّرور اللهمّ اغنِ کلّ فقیر

نمی دانم این « فقر » چه بدبختیی دارد که در یک دعا سه جا از خدا می‌خواهیم در مورد « فقر » هوایمان را داشته باشد : یکجا همینجاست : اللهمّ اغنِ کلّ فقیر ( خدایا تمام فقیران را بی نیاز کن و در جایی دیگر می گوییم اللهمّ سدّ فقرَنا بغناکَ ( خدایا نیاز ما را با بی‌نیازی خودت چاره کن ) و در آخر می گوییم : و اغننا مِن الفقر این سه فراز را کنار هم می گذارم یکبار دیگر آن را ببینید :

اللهمّ اغنِ کلّ فقیر

اللهمّ سدّ فقرَنا بغناکَ

و اغننا مِن الفقر

چند نکته که به ذهن من می‌رسد :

1- یکی از خصلتهای اولیاء الله « فراخواهی » در دعاست . سوزنشان برای خود و برای خواسته‌های خود گیر نمی کند . نقل است روزی کسی در نزد رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) در مقام دعا گفت : خدا یا پیامبر را بیامرز مرا هم بیامرز ! ... حضرت به او فرمود چرا دور رحمت خدا سنگ چین کردی ؟! چرا فقط به من و خودت دعا کردی ؛ به همه مؤمنان دعا کن : « اذا دَعا احدُکُم فلیَعمّ فانّه اوجب للدعاء » ( هرگاه دعا می‌کنید به دعای خود عمومیت دهید که اجابت را حتمی می‌کند ) در این سه فراز « کلّ » و « نا » همین را می رساند

2- خداست که غنی مطلق است و غنا می بخشد ، نه غیر او ( بِغناکَ )

3- در فراز اول ، فقر می‌تواند هر نوع فقری باشد ؛ خدایا هر کس احساس فقر می کند ، با رحمت خود بی‌نیازش کن ؛ یکی احساس فقر مادی می کند ( مثلاً بدهکار است ) یکی احساس فقر معنوی می کند ... یکی احساس فقر دربُعد از تو می‌کند و ... تو همه را بی‌نیازی ببخش

4- در اصل « غنا خواستن » باید ، خواستن غنای مورد نظر خدا باشد در خصوص فقر مورد نظر خدا ! ( دقّت شود ) .

می‌گوییم :  خدایا ما فقیریم آنگونه که تو می دانی ( نه آنگونه که خود توهّم کرده‌ایم ) آنجا که فرموده‌ای که : یا ایّها النّاس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنیّ الحمید ( ای مردم شما نیازمند به خود خدایید و او غنی و ستوده است )

5- فقر ما فقر ذاتی است . وجود ما عین فقر و عین نیاز به آن غنی علی الاطلاق است و هیچ فقری بدتر از جهل نیست . و هیچ جهلی بدتر از جهل معرفتی نیست و اینکه خدا را آنگونه که حق قدر اوست نشناسیم .

6- در فراز آخر بار دیگر اعتراف می کنیم که فقری که در فراز اول از خدا خواستیم در مورد همه فقراء آن را با بی‌نیازی خود کفایت کند ، ما نیز به آن فقر مبتلا هستیم . امام حسین ( علیه السلام ) در فرازی از دعای عرفه می فرماید : « إِلَهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنَایَ فَکَیْفَ لا أَکُونُ فَقِیرا فِی فَقْرِی. » ... و عجیب‌تر ، این فراز است : « إِلَهِی کَیْفَ لا أَفْتَقِرُ وَ أَنْتَ الَّذِی فِی الْفُقَرَاءِ أَقَمْتَنِی أَمْ کَیْفَ أَفْتَقِرُ وَ أَنْتَ الَّذِی بِجُودِکَ أَغْنَیْتَنِی » 

عارف به جایی می رسد که در عین احساس فقر در مقابل خدا ، از همه خلق بی‌نیاز می‌شود . و اینجاست که این دعای او به اجابت رسیده که : « الهی فی نفسی فذللنی و فی اعین النّاسِ فَعظّمنی »

خدایا ما را با غنا و بی‌نیازی خود از همه مراتب فقر نجات بخش و به خودت برسان .

الهی آمین

یا حق


یکشنبه 92 مرداد 6 , ساعت 12:10 عصر

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام بر مومنان صالح و روزه دار

طاعاتتان مقبول درگاه احدیّت

نگاهی نو به فرازی از دعای ماه رمضان (3)

اللهمّ ادخل علی اهل القبور السّرور ؛ اللهمّ اغنِ کلّ فقیر ؛ اللهمّ اشبع کلَّ جائع ...

اولاً : « خدا » سیر می کند گرسنگان را و این « خدا » با وسایل و ابزاری این کار را انجام می ده . یکی از این وسایل و ابزاری که حکمتش اقتضا کرده « مال و مکنت دارایان » است .

ثانیاً « جائع »‌ خیلی داریم ! ... ( گرسنه ! )

اصولاًیکی ازحکمتهای روزه گرفتن این است که همدردی کنیم با کسانی که سال در دوازده ماه لقمه ای سیر نمی‌خورند ، حتماً می‌توانید تصور کنید خجلت پدری را که توانایی سیر کردن شکم فرزندانش را ندارد . البته امروزه بالأخره یک نان بخور و نمیری می رسد امّا با گسترش امکانات ، انسانها خودشان را اسیر فقر کرده‌اند . پول آب و برق و تلفن و موبایل و سرویس بچه و مای بیبی و ...

در گذشته اینقدر دغدغه نبود امّا شکم گرسنه هم کم نبود .

ثالثاً : در دعای تعقیبات نماز عصر می‌خوانیم : : اللهمّ انّی اعوذُ بکَ مِن نفسِ لا یشبع » یعنی خدایا ! همانا من به تو پناه می‌برم از نفسی که سیری ندارد ( پر نمی‌شود ) . آری طمع و آز و حرص و بخل و زیاده خواهد و ... در ذات انسان نهادینه شده : « انّ الانسانَ خُلقَ هلوعاً ، ان مسّه الشّرّ جزوعاً و ان مسّه الخیرُ منوعاً »

ماه رمضان ماه رسیدن به کنه تقواست ( کُتب علیکم الصّیام ... لعلّکُم تتقون ) و تقوا یعنی اینکه نفس را از رذایل و مفاسد پاک کنیم و « علم و حکمت » باعث پاکی می‌شوند ( که فاقد شیء نمی‌تواند معطی آن باشد ! ـ یعنی وقتی کسی نمی داند فلان چیز گناه است چگونه از آن دست بردارد ) در این مسیر « پاک کننده » خداست ، خدا هم با دادن علم و حکمت انسان را پاک می‌کند و « تقوا » جلب می کند توجه خدا را برای دادن علم : اتقوا الله و یُعلّمُکُم الله ( 282 بقره )

خدایا خودت اختیار نفس بخیل و زیاده خواه و آلوده به شهوات ما را بگیر و به سمت مرضات جامعه خود سیر ده

یا حق


یکشنبه 92 مرداد 6 , ساعت 12:9 عصر

 

 

اگر دریای وجودت پر تلاطم شده و

موج های درونت سر گردان و پریشان برای رسیدن به ساحل آرامش

دیواره های وجودت را در هم می کوبد و

 قطرات دلتنگی اشان را به دامان اشک هایت می سپارند

 و اگر مرغکان دریایی وجودت آوای خوش را فراموش کرده

نغمه خوان دل غمگین دریاییت از برای ساحل هستند

 و در سکوت پرواز خود فریاد دل دریاییت را در گوش ساحل می پیچانند

و اگر چشمانت همه وقت در غروب مانده

و نگاه غروب را همدم تنهایی هایش نموده 

دل غمگینش را به رخ او سپرده و اشک دلتنگی در دامانش می ریزد

و اگر صدای طوفان دل دریا زده ات روحت را آشفته

 و جسمت را خسته کرده است  ...

موج های سر گردان دریای وجودت را به ساحل آرامش یاد او بسپار ...

ساحلی که گنجایشی به وسعت تمام دلهای عاشق دارد ...

ساحلی که به انتظار در آغوش کشیدن  موج های سر گردان

چشم به انتظار دریا نشسته است ...

 ساحلی که آرامش را به جان خسته ی مسافران راه زندگی هدیه می دهد ...

یادش، نامش و ذکرش ساحل آرامش توست ..

 موج های طوفانی دلت را برای آرامش به او بسپار

 به کنار آرامش یادش بیا

و سجاده ی تنهاییت را را در آغوش گرمش بگشای

 امواج دلت را یکی یکی در آرامش مهرش جای بده ...

اشک هایت را در دستان پر مهرش بسپار

تا صدف هایی شوند در وجودت که سکوت تنهاییت را به مهر او پیوند زنند ...

ناگفته هایت را بر ندای قلبت بگذار

 و بی واسطه ی کلام زمزمه کن نجوای درونت را با او

که حرفهایت را بی تکلم می داند و بی بیان می خواند

 و عاشقانه در سکوت آرامش بخش خویش با تمام وجود به ندای درد هایت گوش دل می سپارد

و دست مهربانش را به مهمانی اشک هایت برده و سردی وجودشان را به عشق خود گرمی محبت می بخشد ...

دل طوفان زده ات را به عشق وصال او آرامشی از مهرش ببخش ....

وجود سرد و خاموش دلت را با زمزمه ی کلام پر مهرش روشن و گرم نما ...

همراهیش را در لحظه لحظه ی زندگی به تماشای عشق بنشین

 و آوای خوش گلدسته های عشقش را همدم لحظات غمگین غروب وجودت بنما

که عشق وصالش غم را از دلت بر می گیرد

و رنگین کمان مهرش رنگ غروب را از رخساره ی وجودت می زداید .

 و مژده ی زیبای رویت آسمان آبی را

به چشمان خسته ی غرق در غروب شده ات هدیه می دهد ...

به ساحل عشقش پناه ببر که نه سراب است و نه مجاز ...

 واقعیتی است فراتر از تمام واقعیت ها ..

مهرش را در همراهی  لحظه ها و همدلیش را با تمام وجود درک کن

 و امواج پر تلاطم دلت را به ساحل آرامش یادش بسپار ...

 غرق در عشق او بشو...

و در کنار مهرش آرامش را به جان خسته و روح مضطربت هدیه ای از عشق بده ...

ساحل آرامش دل طوفان زده ات یاد اوست ...

موج های متلاطم وجودت را به آرامش بخشی یاد او بسپار ...


یکشنبه 92 مرداد 6 , ساعت 12:1 عصر

 

راشد خدایی - شعر کودک - شب قدر - احیا - بچه مرشد


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ