سلام برحسین (ع )ویاران باوفایش.
سزاوار است که حال دوستان آل محمد صل الله علیه و آله در دهه اول محرم تغییر نموده
و در دل و سیماى خود، آثار اندوه و درد این مصیبتهاى بزرگ را آشکار نمایند.
2- خوب است که مقدارى از لذائذ زندگى را که از خوردن و نوشیدن و حتى خوابیدن و گفتن
به دست مى آید، ترک نمایند و مانند کسى باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده
است .
3- خوب است که روز تاسوعا و عاشورا، دیدار با برادران دینى را ترک کرده و آن روز را
روز گریه و اندوه خود قرار دهند.
- مستحب است که در دهه اول محرم ، هر روز امام حسین علیه السلام را با زیارت
عاشورا زیارت نمایند.
5- سزاوار است که اگر مى توانند مراسم عزادارى آن حضرت را در منزل خود با نیتى خالص
بر پا نمایند و اگر نمى توانند در مساجد یا منازل دوستانش به برپایى این مراسم کمک
کنند.
6- شایسته است که هر روز مقدارى از اوقات خود را در مکانهاى عمومى به عزادارى
بپردازد.
7- مستحب است که در آخر روز عاشورا، زیارت تسلیت را بخوانند.
8- یکى از اعمال مهم دهه اول ، دعاى اول ماه است و براى اینکه اول این ماه ، اول
سال بوده و از طرف دیگر دعاهاى قبل از وقت نیز تاءثیر خاصى در برآورده شدن حاجات و
رسیدن به امور مهم دارد؛ این دعا تاءثیر زیادى در سلامتى و دورى از آفات دینى و
دنیایى آن سال و بهبودى حال و به دست آوردن نیکیها دارد.
9- بهتر است که در شب اول ، بعضى از نمازهایى را که در این شب وارد شده به مقدار
حال و توانایى خود بخواند؛ حداقل دو رکعت نمازى را که شامل حمد و یازده بار قل هو
اللّه احد است را بخواند. بعد از آن ، دعایى را که پیامبر صل الله علیه و آله بعد
از این نماز خوانده است و در کتاب اقبال نقل شده را بخواند و فرداى آن روز را روزه
بگیرد. در روایت آمده است کسى که چنین عملى را انجام بدهد مانند کسى است که به مدت
یک سال کارهاى خوب انجام داده و تا سال آینده محفوظ خواهد بود.
10- مستحب است که روز سوم را روزه بگیرد. در روایت آمده است : حضرت یوسف علیه
السلام در این روز از چاه خارج شد. و اگر کسى این روز را روزه بگیرد، خداوند مشکل
او را برطرف نموده و سختیها را بر او آسان مى نماید.
11- روایت شده است : مستحب است که انسان تمام ماه را روزه بگیرد. و در مورد روزه
روز تاسوعا و عاشورا روایت مخصوص داریم ، اما احتیاط این است که روز عاشورا را روزه
نگیرد ولى از خوردن و آشامیدن تا عصر خوددارى نماید و آنگاه چیزى بخورد یا بیاشامد؛
به جهت این که امام حسین علیه السلام و یاران حضرت در عصر از غصه هاى این دنیاى پست
رهایى یافتند.
12- از کارهایى مثل سرمه کشیدن و غیر آن ، بهتر است پرهیز شود.
13- مستحب است که شب عاشورا تا صبح پیش قبر امام حسین علیه السلام بماند.
14- از شیخ مفید رحمة اللّه روایت شده است که شب بیست و یکم محرم ، شب زفاف سرور
تمام زنان جهان حضرت فاطمه علیه السلام است و به همین جهت روزه آن روز مستحب مى
باشد.
15- مستحب است که در آخر ماه محرم محاسبه نفس ، استغفار و دعا براى اصلاح حال ،
صورت پذیرد.
لبخند میتواند پیامهای مختلفی را به دیگران برساند. لبخند چیزی فراتر از نشان دادن خوشایند بودن چیزی است. تحقیقات روانشناسی 11 فایده لبخند زدن را بیان میکنند. آدمها همیشه لبخند میزنند، مخصوصاً وقتی در جمع هستند اما لبخند فقط نشان دهنده شاد بودن آنها نیست.
ما از لبخند برای اهداف خاص اجتماعی استفاده میکنیم زیرا لبخند میتواند پیامهای مختلفی را به دیگران برساند. در ادامه به 11 روشی که میتوان از لبخند برای فرستادن پیام درمورد قابل اعتماد بودن، جذابیت، اجتماعی بودن و ویژگیهای بسیار دیگر درمورد خودمان استفاده کرد، اشاره میکنیم.
1. تشویق دیگران برای اعتماد به شما
در دنیایی که همه فقط به فکر خودشان هستند، واقعاً به چه کسی میتوان اعتماد کرد؟ یک نشانه از قابل اعتماد بودن ما، لبخند است. لبخندهای واقعی پیام میفرستد که دیگران میتوانند به ما اعتماد کرده و با ما همکاری کنند. کسانیکه لبخند میزنند معمولاً سخاوت و برونگرایی بیشتری دارند. اقتصاددانان نیز تصور میکنند که لبخند ارزش ویژهای دارد. در یک تحقیق که توسط شارلمان و همکاران (Scharlemann et al.) انجام گرفت، احتمال اینکه شرکتکنندهها به افرادیکه لبخند میزدند اعتماد کنند خیلی بیشتر از بقیه بود. این تحقیق مشخص کرد که لبخند تمایل افراد برای اعتماد کردن را تا 10% افزایش میدهد.
2. جلب ملایمت و ارفاق دیگران
وقتی افراد کار بدی انجام میدهند و دستگیر میشوند معمولاً لبخند میزنند. آیا این کار برایشان فایدهای دارد؟ براساس تحقیقی که توسط لافرانس (LaFrance) و هِچ (Hecht) در 1995 انجام گرفت، میتواند اینطور باشد. ما با کسانیکه قانونشکنی کردهاند، اگر بعد از آن لبخند بزنند، با ملایمت و ارفاق بیشتری برخورد میکنیم. مهم نیست که لبخندی دروغین باشد، لبخندی از روی بیچارگی باشد یا یک لبخند واقعی، همه آنها باعث میشود برای فرد خاطی کمی تحفیف قائل شویم. به نظر میرسد که به این دلیل در این مورد موثر است که تصور میکنیم افرادی که بعد از قانون شکنی لبخند میزنند، قابلاعتمادتر از آنهایی هستند که لبخند نمیزنند.
3. رهایی از خطاهای اجتماعی
فراموش کردید به مناسبت سالگرد ازدواجتان برای همسرتان هدیه بخرید؟ اسم یک مشتری مهم را فراموش کردهاید؟ سهواً یک بچه کوچک را لگد زدید؟ اگر چنین مواردی برای شما هم پیش آمده باشد، احتمالاً خجالتزده شدهاید. عملکرد خجالت این است که شما را از مکانهای اجتماعی پرفشار بیرون کند. لبخندهای از روی خجالت با پایین انداختن سر همراه است و خیلی وقتها هم یک خنده کوتاه احمقانه به آن اضافه میکنیم. این کار برای این انجام میشود که باعث شویم فرد مقابل اشتباه سهوی ما را فراموش کرده و سریعتر ما را ببخشد. بنابراین لبخند از روی خجالت به ما کمک میکند از زندان رها شویم.
4. چون درغیر اینصورت احساس بدی پیدا خواهم کرد
گاهیاوقات به این دلیل لبخند میزنیم که هم مودبانه است و هم اینکه بعد از آن احساس بدی پیدا نمیکنیم. مثل زمانیکه کسی با اشتیاق درمورد اینکه چطور مقداری پول در جیب یکی از لباسهای قدیمیاش پیدا کرده برایمان تعریف میکند. شاید خیلی جای لبخند زدن نداشته باشد اما اینکار را میکنید چون مودبانه است. در یک تحقیق از افراد مختلف سوال شد بعد از شنیدن اخبار خوب از یک نفر، صورت خود را خشک و جدی نگه دارند. بعد از آن احساس بدی پیدا کردند و تصور میکردند که آن فرد نظر بدی نسبت به آنها پیدا خواهد کرد. به همین دلیل است که در اینگونه مواقع سر خود را تکان داده و لبخند میزنیم چون میدانیم اگر اینکار را نکنیم، بعد احساس پشیمانی خواهیم کرد. این احساس در زنان قویتراز مردان است.
5. خندیدن از ته قلب
لبخند زدن راهی برای کاهش فشار ناشی از موقعیتهای ناراحتکننده است. روانشناسان به آن فرضیه فیدبک چهره میگویند. حتی وقتی به اجبار لبخند میزنیم برای اینکه کمی روحیهمان را بهتر کند کافی است.
هشدار: لبخند زدن به چیزهای ناراحتکننده شاید موثر باشد اما به نظر دیگران جالب نمیرسد. وقتی آنسفیلد (Ansfield) در تحقیق خود از شرکتکنندهها خواست تا ویدئوهایی ناراحتکننده تماشا کنند، آنهایی که لبخند زدند بعد احساس بهتری داشتند تا آنها که لبخند نزدند. اما آنهایی که به تصاویر ناراحتکننده لبخند میزدند در نظر دیگران خوشایند نبودند.
6. برای درک و بینش بهتر
وقتی عصبی هستیم، توجه ما کمتر میشود. متوجه نمیشویم که کناردستمان چه میگذرد و فقط اتفاقی که درست روبهرویمان میافتد را میبینیم. این هم از نظر لفظی و هم استعاری صدق میکند: وقتی مضطرب هستیم یا استرس داریم، متوجه ایدههایی که در گوشههای ذهنمان است نمیشویم. اما برای به دست آوردن درک از یک مشکل، دقیقاً به همین ایدههای پیرامونی نیاز پیدا میکنیم. لبخند بزنید. لبخند زدن باعث میشود احساس خوبی پیدا کنیم که انعطافپذیری در توجه را بالا برده و توانایی ما برای فکر کردن کلینگر را تقویت میکند. وقتی این ایده توسط جانسون و همکاران (Johnson et al.) در سال 2010 بررسی شد، نتایج تحقیق نشان داد که شرکتکنندههایی که لبخند میزدند در کارهایی که نیاز به توجه داشت و فرد باید کل جنگل و نه فقط درختان آن را میدید، بهتر عمل میکردند.
7. برای جذابیت
لبخند خانمها تاثیری جادویی بر همسرشان دارد و تاثیر آن حتی از ارتباط چشمی نیز بالاتر است. در یک تحقیق بر روی نحوه برخورد آقایان با خانمها را در یک بار بررسی کرد والش و هویت، 1985 (Walsch & Hewitt, 1985) وقتی زنی فقط ارتباط چشمی با همسرش برقرار میکرد، در 20% از موارد فرد به او نزدیک میشد. وقتی همان زن لبخندی را هم اضافه میکرد، در 60% از موارد مرد به او نزدیک میشد.
اما وقتی مردها به زنان لبخند میزنند، تاثیر آن جادوییت کمتری دارد. بااینکه لبخند زدن جذابیت خانمها را برای آقایان بیشتر میکند اما برعکس آن چندان صادق نیست. درواقع، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مردان وقتی باغرور و یا حتی خجالت رفتار کنند، نسبت به زمانیکه شاد به نظر میرسند، جذابیت بیشتری دارند تریسی و بیل، 2011 (Tracy & Beall, 2011) کمتر لبخند زدن باعث میشود مردان مردانهتر به نظر برسند.
8. پنهان کردن فکر
روانشناسان در گذشته تصور میکردند که یک لبخند واقعی هیچوقت دروغ نمیگوید. لبخندهای دروغین و مصنوعی فقط دهان را درگیر میکند درحالیکه لبخندهای واقعی به چشمها نیز میرسد. اما در تحقیقات اخیر مشخص شده است که 80% از افرادیکه لبخند مصنوعی میزنند میتوانند تاثیر لبخند بر روی چشمها را نیز تقلید کنند. پس از لبخند میتوان برای پنهان کردن چیزی که واقعاً به آن فکر میکنیم استفاده کنیم اما با این وجود ساختن یک لبخند مصنوعی چندان آسان نیست زیرا زمانبندی آن باید درست باشد. رمز ایجاد یک لبخند قابلاعتماد این است که شروع کُندی دارد، یعنی نیمثانیه طول میکشد تا روی صورت پخش شود. یک تحقیق نشان داده است که در مقایسه با یک لبخند با شروع سریع (یک دهم ثانیه)، لبخندهای با شروع کُندتر قابلاطمینانتر، واقعیتر و جذابتر تلقی میشوند.
9. برای پول درآوردن
در مورد قبل بررسی کردیم که اقتصاددانان نیز ارزش لبخند را دریافتهاند اما آیا لبخند میتواند واقعاً برایمان پولساز باشد؟ واضح است که یک لبخند پهن از یک مستخدم میتواند: تید و لوکارد (Tidd and Lockard) در سال 1976 در تحقیق خود دریافتند که مستخدمهایی که لبخند میزنند انعام بیشتری دریافت میکنند. بطورکلیتر افرادیکه در صنایع خدماتی هستند، مثل مهمانداران هواپیما یا آنها که در بخش سرگرمی و میهماننوازی هستند، برای لبخند زدن به مشتریان خود پول میگیرند. اما مراقب باشید. تضاد مداوم بین آنچه واقعاً احساس میشود و آنچه نشان داده میشود میتواند موجب خستگی فرد و فرسودگی شغلی شود.
10. لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند
یکی از سادهترین لذتهای زندگی که معمولاً بهخاطر خودکار بودن آن دیده نمیشود زمانی است که به کسی لبخند میزنید و او در جواب به شما لبخند میزند.
اما همانطور که ممکن است متوجه شده باشید همه آدمها در جواب یک لبخند، لبخند نمیزنند. هینز و تومهاو (Hinsz and Tomhave) در سال 1991 در تحقیق خود بررسی کردند که چه نسبت از افراد لبخند را با لبخند جواب میدهند. نتایج آنها نشان داد که حدود 50% از افراد اینگونه رفتار میکنند. درمقایسه معمولاً هیچکس اخم را با اخم جواب نمیدهد.
11. لبخند برای طولعمر
اگر هیچکدام از این تحقیقات نتونست لبخندی روی لبان شما بنشاند این را هم در نظر بگیرید: افرادیکه زیاد لبخند میزنند معمولاً بیشتر عمر میکنند. در یک تحقیق که بر روی تصاویر بازیکنان بیسبال در سال 1952 انجام گرفت مشخص شد که آنها که لبخند زده بودند تا 7 سال بیشتر از همسانان خود عمر کردهاند. شاید حالا دلیلی برای لبخند زدن پیدا کرده باشید.
پاسخ او جالب است. او نوشت مرا از آنچه خدا به من امر کرده - یاری ولی خدا- نهی می کنی و خودت وارد کاری می شوی که خدا تو را از آن نهی کرده و آن، جنگیدن با امام زمانت است.
زید در جنگ شرکت کرد و شهید شد. وقتی به روی زمین افتاده بود و آخرین نفسهایش را می کشید امیرالمومنین علی(ع) بالای سرش حاضر شد و در تعریف از او فرمود: تو در زندگی از نظر مادیات به اقل اقل اکتفا کردی اما از نظر معنوی و یاری دین بزرگ ترین کمک ها را کردی. زید هم در پاسخ گفت: گمان نکنید بنا به احساساتم آمدم بلکه من کاملا از روی معرفت آمده ام چون حدیث غدیر خم را شنیده ام.
فردا عید غدیر خم و به نوعی عید ولایت است. مساله ولایت پذیری و اعتقاد به ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان(عج) اگرچه دشمنان بسیاری دارد اما اصلی بدیهی و مسلم در اصول اسلامی است.
موضوعی که بعد اعتقادی شیعیان را روشن می کند و شیعه واقعی را از شیعه ای که به زبان دوستدار اهل بیت است، تفکیک می کند.
معرفت به عنوان شرط اول
شعیه واقعی کسی است که با معرفت و بصیرت از ولی فقیه زمان خود پیروی کند.
دکتر محمد اکبری معاون پژوهش و فناوری دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان می گوید:همه انسان های به کمال رسیده شیعیان ایشان هستند چون امام علی (ع) معلم و مربی و رهبر و امام تمام اولیای مرسلین هستند. از این رو یکی از خصوصیات شیعه این است که معرفتش به خداوند متعال، تام و کامل است و بعضا دچار کفر عملی یا شرک خفی یعنی کم توجهی به خدا و غفلت نمی شود. پس معرفت ناب و معرفت توحیدی اولین خصیصه شیعیان است.
وی ادامه می دهد: اعتقاد به نبوت خاتمالمرسلین که هم سلسله تمام اولیای الهی است و هم خاتم همه انبیا است دیگر خصیصه شیعیان باید دانست. یعنی پیامبر اعظم(ص) اولین معلم انسانیت و آخرین و کامل ترین شخصیت عالم هستی برای رسیدن به عالی ترین درجه کمال هستند.
این کارشناس مسائل فرهنگی ادامه می دهد: معرفت و شناخت و اعتقاد تام به امامت و ولایت امیرالمومنین(ع) و این که ایشان نایب برحق حضرت رسول(ص) هستند و از حیث کمالات انسانی و روحی و الهی بعد از رسول خدا (ص) بزرگ ترین شخصیت عالم و بزرگترین انسان کامل و ایده آل هستند که جمیع صفات و کمالات پیامبر خدا را واجدند، مورد پذیرش شیعیان واقعی است. خصوصیت دیگر متخلص شدن به اخلاق حسنه و صفات انسانی و الهی است. چون انسان خلیفه خداست و در روی زمین نماینده خداوند سبحان است و انسانی جانشین خدا محسوب می شود که صفاتش خداگونه باشد و اوصاف و کمالات الهی را در حد اعلا و ظرفیت وجودی خود دارا باشد. امام علی(ع) تمام وجودشان خدا نما بود و کسی که پیرو و شیعه اوست باید این صفات و ویژگی ها و کمالات را در حد ظرف عبودی خود دارا باشد. در کل باید گفت شیعه شخصی است که اگر انسان به او نگاه کند حضرت علی (ع) و کمالات او به ذهن بیاید.
بندگی فقط برای خدا
اما در باب خصوصیت دیگر شیعیان، دکتر اکبری به داشتن روحیه تعبد و عبودیت اشاره و تصریح می کند: امیرالمومنین(ع) بنده محض خدا بود و برای غیر خدا لحظه ای بندگی نکرد. فردی که می خواهد متوسل و منتسب به ایشان باشد باید بندگی کردن را از او بیاموزد.
حجت الاسلام و المسلمین محسن تاج لنگرودی مبلغ دینی و از منبری های تهران نیز در باب ولایت مداری معتقد به لحاظ شرایط و ضروریاتی است.
وی در گفت و گو با گزارشگر کیهان میگوید: همان طور که از منابع استفاده می شود برای ولایت مداری شروط متعددی نیاز است که در درجه نخست باید به معرفت اشاره کرد. یعنی انسان باید ولی را بشناسد و تا زمانی که او را نشاخته نمی تواند داعیه ولایت مداری داشته باشد. شرط دوم تبعیت است. وقتی من امام و ولی را شناختم بدون تبعیت نمی توانم ادعای ولایت مداری کنم.
او در ادامه گفت و گویش این طور توضیح میدهد: در این جا بد نیست به روایتی اشاره کنیم. پیرمردی به محضر امام باقر (ع) آمد و گفت که می خواهم دینم را به شما عرضه کنم ببینم شما دین من را تایید می کنید؟ من شما را دوست دارم، دوستان شما را هم دوست دارم، با دشمنان شما دشمن هستم حلال شما را حلال و حرام شما را هم حرام می دانم، که امام دین او را تایید کردند. در واقع تبعیت همین است که ببینیم ولی ما چه چیزی را امر می کند تا انجام دهیم و چه چیزی را نهی می کند تا ترک کنیم. سپس پیرمرد گفت که من منتظر امر شما هستم. که امام (ع) دین او را تایید کردند و فرمودند: لحظه مرگ قلبت آرام می گیرد و چشمت کرام الکاتبین را می بیند و با روح و ریحان ملاقات می کنی و از دنیا می روی. بنابراین بعد از معرفت باید تبعیت داشته باشیم. فقط به زبان نباشد و در عمل هم به فرامین توجه کنیم.
دوستی با دوستان ولایت
“شرط سوم بحث انتظار است. یکی از ویژگیهای شیعه این است که در طول زندگی گاهی اتفاقاتی می افتد که امر به انسان مشتبه میشود. انسان ولایت مدار در این امور که برای انسان مشتبه می شود بحث انتظار را ترک نمی کند تا امر برای دیگران هم کاملا روشن شود و همچنین در انتظار دستور و فرمان ولی فقیهش می ماند.”
حجت الاسلام تاج لنگرودی با بیان این عبارات، شرط چهارم را دوست داشتن ولی و علاقه مندی به او می داند و می گوید: حب ولی مهم است. در زیارت نامه ها می خوانیم که دوست داریم شما را و کسانی را که شما را دوست دارند. علاقه مند بودن به ولی و محبت داشتن به او همچنین دوستی با دوستان او و دشمنی با دشمنان او از شروط بسیار مهم و در راس دیگر شاخص های شناخت تشیع است.
بندگی خداوند درس بسیار بزرگی است که همه شیعیان و ارادتمندان به حضرت علی (ع) میتوانند از آن حضرت بیاموزند.
به عقیده دکتر اکبری خصوصیت دشمنی با دشمنان اهل بیت و دوستی با دوستان آن ها رکن و در واقع پایه اصلی ایمان است. ستونی اصلی که در امتداد دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خداست و از سبک زندگی امام علی (ع) برمی آید.
خواصی که در تاریخ ماندند
اهمیت اطاعت از ولایت تا آن اندازه است که عده ای به عنوان خواص در برهه های مختلف زمانی حاضر به اطاعت و تبعیت از ولایت زمان خود نشدند و این موضوع نام آن ها را در تاریخ به عنوان افرادی خائن ماندگار کرد.
مهدی اقراریان محقق موضوع ولایت را از ابتدای خلقت بشریت تا امروز به عنوان یک عنصر مهم و تفکیک زا میان دو جبهه حق و باطل میداند و می گوید: با یک نگاه قرآنی به بحث ولایت میتوانیم جبهه جهانی موجود را تقسیم کنیم. آنهایی که تحت ولایت الله هستند و آنهایی که تحت ولایت طاغوت و شیاطین هستند. مصداق قرآنی آن هم بحث آیه الکرسی است. حضرت امام راحل هم عملا با همین ادبیات قرآنی در عرصه انقلاب اسلامی ورود پیدا کردند. در مصادیق تاریخی هم شاهدیم افراد و خواص آن زمان همراهی نکردند. در طول تاریخ همواره آن هایی که طرفدار جبهه حق بودند عددشان کم بوده است. اما از نصرت خدا نباید غافل بود. همه آنهایی که ولایت مدارند به این موضوع توجه می کنند و از این که تعداد در جبهه ولایت اندک است، نمی هراسند و به نصرت الهی اعتماد دارند و به ادبیات مقاومت و پایداری اعتقاد دارند.
وی در گفت و گو با کیهان ضمن اشاره به نزدیک شدن ماه محرم و واقعه کربلا به عنوان نمود آشکار ولایت پذیری می گوید: یکی از مصادیق ولایت پذیری را در قضیه کربلا می توانیم مشاهده کنیم. حضرت عباس (ع) که در اطاعت از ولی به عنوان یک شاخصه در طول تاریخ اسلام مطرح هستند. همان طور در طول تاریخ انقلاب و هشت سال دفاع مقدس و بعد از آن هم مصادیق ولایت پذیری زیادی در ایران داشته ایم. شهدا و رزمندگان که بنا به تکلیف عمل کردند از جمله این مصادیق هستند.
از این رو نباید از تکلیف مداری و حرکت در مدار رهنمودهای رهبری غافل بود که در امتداد ولایت الله و ولایت رسول الله و امامان قرار دارد. مهم این است خطی را تعقیب کنیم که مد نظر رهبری و ولی فقیه است در این صورت نصرت خداوند شامل حال مان خواهد بود.
اقراریان آنهایی که در دایره حکومت اسلامی اند را در صورتی موفق می داند که در اطاعت از ولایت مطلقه فقیه باشند و در توضیح بیشتر میگوید:
هر کسی در طول دوران حیات امام راحل و در دوره زعامت رهبری سعی کرد خودش را با منش جامعه اسلامی هماهنگ کند ولایت مدار بوده است. در عرصه جهانی و بین المللی هم شاهدیم افرادی که به ولایت فقیه به عنوان جانشین رسول خدا(ص) نگاه می کنند که تعدادشان هم در کشورهای اسلامی کم نیست، آنها هم در روش خود برای رسیدن به اهداف ، رهنمودهای رهبری را در راس قرار می دهند. نگاهی که شکست و پیروزی در آن معنا ندارد و اصل و شاخصه، اطاعت است. وقتی ولی را در امتداد ولایت الله و ولایت رسول او و ائمه اطهار(ع)می دانیم وظیفه مان هم اطاعت است و اطاعت پذیری از ولی و توجه به منویات او شاخصه اصلی است.
فهم درست زمان و مکان که در فرمایشهای رهبر معظم انقلاب هم در باب حادثه کربلا داریم که اگر بعضی از خواص درست تصمیم میگرفتند و اگر درست عمل می کردند عاشورا اتفاق نمی افتاد، در اطاعت از ولایت فقیه کمک بسیار مناسبی است.
حجت الاسلام و المسلمین محمد مدیح امام جمعه تفت در مورد ولایت پذیری به کیهان می گوید: اصل بر این است که ولایت پذیری شعار نباشد و جنبه عملی داشته باشد. وی در توضیح بیشتر می گوید: این که عده ای در مواقع بحرانی و حساس نظر رهبری را به منافع خود ترجیح دهند یعنی در عمل اطاعت پذیر هستند و ولایت را قبول دارند اما این که گروهی فقط در صورتی که ولایت طبق منافع آن ها نظری دهد ولایت پذیر باشند در غیر این صورت حاضر به اطاعت نباشند یعنی محبت به او ندارند. چون شیعه به معنی پیرو و ولایت پذیر است و حب به معنی محبت به اهل بیت در دوست داشتن خلاصه میشود. فردی که در زبان پیرو است اما در عمل حاضر به اطاعت نیست دوستدار ولی فقیه نخواهد بود.
(روز عید قربان) |
روز عید قربان از اعیاد مهمّ اسلامى است. این روز یادآور اخلاص و بندگى حضرت ابراهیم(علیه السلام)در برابر پروردگار خویش است، آن جا که فرمان حق براى ذبح اسماعیل صادر شد، و ابراهیم آن بنده فرمانبردار خداوند آماده اجراى این فرمان شد و اسماعیل را به قربانگاه برد و کارد بر حلقومش نهاد، ولى ندایى رسید که اى ابراهیم از عهده این آزمون الهى برآمدى! دست نگهدار که فرمانبردارى خویش را به درستى اثبات کرده اى. جبرئیل همراه با «قوچى» فرود آمد و ابراهیم آن را قربانى کرد، و سنّت قربانى در منا از آن روز برقرار شد، این روز، روز عید و خوشحالى و سرور است. زیرا علاوه بر این که بنده اى مخلص از آزمونى دشوار، سربلند بیرون آمد و بندگى خویش را در پیشگاه خداى بزرگ ثابت کرد، گروه عظیمى از بندگان مخلص خدا به او تأسّى جسته، به زیارت خانه خدا مى شتابند و مراسم منا و از جمله، قربانى را انجام مى دهند. روز عید قربان از اعیاد مهمّ اسلامى است. این روز یادآور اخلاص و بندگى حضرت ابراهیم(علیه السلام)در برابر پروردگار خویش است، آن جا که فرمان حق براى ذبح اسماعیل صادر شد، و ابراهیم آن بنده فرمانبردار خداوند آماده اجراى این فرمان شد و اسماعیل را به قربانگاه برد و کارد بر حلقومش نهاد، ولى ندایى رسید که اى ابراهیم از عهده این آزمون الهى برآمدى! دست نگهدار که فرمانبردارى خویش را به درستى اثبات کرده اى. جبرئیل همراه با «قوچى» فرود آمد و ابراهیم آن را قربانى کرد، و سنّت قربانى در منا از آن روز برقرار شد، این روز، روز عید و خوشحالى و سرور است. زیرا علاوه بر این که بنده اى مخلص از آزمونى دشوار، سربلند بیرون آمد و بندگى خویش را در پیشگاه خداى بزرگ ثابت کرد، گروه عظیمى از بندگان مخلص خدا به او تأسّى جسته، به زیارت خانه خدا مى شتابند و مراسم منا و از جمله، قربانى را انجام مى دهند. اعمال روز عید قربان: براى عید قربان اعمالى چند نقل شده است: 1ـ غسل کردن است که به گفته مرحوم «علاّمه مجلسى»، غسل در آن روز سنّت مؤکّد است تا آن جا که بعضى از علما آن را واجب دانسته اند.(1) 2ـ نماز عید قربان است و نحوه انجام آن، به همان کیفیّتى است که در نماز عید فطر گفته شد، و نماز عید قربان در زمان غیبت امام(علیه السلام)مطابق مشهور فقهاى عظام، سنّت مؤکّد است.(2) (خواه به صورت جماعت خوانده شود یا فرادى). 3ـ مستحب است دعاهایى را که پیش از نماز عید و قبل از آن وارد شده است بخواند. به فرموده مرحوم «علاّمه مجلسى»، بهترین دعاها،دعاى چهل و هشتم «صحیفه کامله سجّادیه» است که اوّلش این است: أللّهُمَّ هذا یَومٌ مُبارَک و اگر دعاى چهل و ششم را نیز بخواند بهتر است.(3) 4ـ خواندن دعاى ندبه در این روز و سایر اعیاد مستحبّ است.(4) 5ـ قربانى کردن در این روز براى همه مستحبّ مؤکّد است و بسیار سفارش شده است، تا آن جا که برخى از علما آن را بر کسانى که توانایى دارند واجب دانسته اند و مستحب است بعد از نماز عید، کمى از گوشت آن بخورد.(5) و نیز مستحبّ است هنگام قربانى این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است بخواند: وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ، حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما أنَا من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمان ها و زمین را آفریده; من در ایمان خود خالصم و مِنَ الْمُشْرِکینَ، إنَّ صَلاتى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ از مشرکان نیستم. نماز و قربانى و زندگى و مرگم براى خداوندى است که پروردگار الْعالَمینَ، لا شَریکَ لَهُ، وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ. اَللّهُمَّ مِنْکَ جهانیان است. شریکى براى او نیست. من به این برنامه مأمور شدم و از مسلمانانم. خدایا از تو و وَلَکَ، بِسْمِ اللّهِ وَاللّهُ اَکْبَرُ. اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى.(6) براى توست. به نام خدا و خداوند بزرگتر است. خدایا از من قبول فرما. (البتّه اگر به نیّت چند نفر قربانىِ مستحب انجام شود، بگوید: اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّا) بسیار مناسب است افراد توانگر، در این روز قربانى نمایند و اکثر آن را به فقرا و نیازمندان انفاق کنند و به همسایگان و آشنایان نیز بدهند. در روایتى است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: امام على بن الحسین و امام باقر(علیهم السلام) گوشت قربانى را سه قسمت مى کردند; یک قسمت آن را به همسایگان مى دادند و یک قسمت آن را به نیازمندان و قسمت سوم را براى اهل خانه نگه مى داشتند.(7) 6ـ تکبیرات مشهور زیر را بگوید; براى کسانى که در این ایّام توفیق حضور در مراسم حج و صحراى «منى» را دارند، بعد از پانزده نماز این تکبیرها را مى خوانند; از نماز ظهر روز عید، شروع کرده تا نماز صبح روز سیزدهم; ولى کسانى که در آن جا نیستند، بعد از ده نماز آنها را مى خوانند، از نماز ظهر روز عید آغاز نموده، تا نماز صبح روز دوازدهم، و آن تکبیرها مطابق روایت کتاب شریف «کافى» چنین است: اَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، و للهِِ الْحَمْدُ، اَللهُ اَکْبَرُ عَلى خدا بزرگتر از توصیف است معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر است و ستایش خاص خداست خدا بزرگتر است بر آنچه ما هَدانا; اَللهُ اَکْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاَْنعامِ; وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما أبْلانا.(8) ما را راهنمایى کرد خدا بزرگتر است بر آنچه روزیمان کرد از چهار پایان انعام (شتر و گاو و گوسفند) و ستایش خاصّ خداست براى آن که آزمود ما را. حدّاقل این تکبیرها را بعد از نماز در این ایّام، یکبار بگوید ولى اگر تکرار نماید، بهتر است، و حتّى اگر بعد از نوافل نیز بگوید خوب است.(9) -------------------------------------------------------------------------------- 1. زادالمعاد، صفحه 319. 2. همان مدرک. 3. همان مدرک. 4. همان مدرک، صفحه 320. 5. همان مدرک. 6. زاد المعاد، صفحه 321 . 7. اقبال، صفحه 451. 8. کافى، جلد 4، صفحه 517، حدیث 4. 9. زادالمعاد، صفحه 323. |
پس
هرگاه که تو را خواندم، پاسخم گفتی؛
هرچه از تو خواستم، عنایتم فرمودی؛
هرگاه اطاعتت کردم، قدردانی و تشکر کردی؛
و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم، بر نعمتهایم افزودی؛
و اینها همه چیست؟
جز نعمت تمام و کمال و احسان بیپایان تو!؟
... من کدام یک از نعمتهای تو را میتوانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟
... خدایا! الطاف خفیهات و مهربانیهای پنهانیات بیشتر و پیشتر از نعمتهای آشکار توست.
...خدایا ! من را آزرمناک خویش قرار ده آنسان که انگار میبینمت.
من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس میکنم.
خدایا!
من را با تقوای خودت سعادتمند گردان
و با مرکب نافرمانیات به وادی شقاوت و بدبختیام مکشان.
در قضایت خیرم را بخواه
و قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تأخیر را در تعجیلهای تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم.
آنچه را که پیش میاندازی دلم هوای تاخیرش را نکند
و آنچه را که بازپس مینهی من را به شکوه و گلایه نکشاند.
...پروردگار من!
... من را از هول و هراسهای دنیا و غم و اندوههای آخرت، رهایی ببخش
و من را از شر آنان که در زمین ستم میکنند در امان بدار.
...خدایا!
به که واگذارم میکنی؟
به سوی که میفرستیام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛
یا به سوی غریبان و غریبهگان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا میخواهند و خواریام را طلب میکنند؟
... من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.
...ای توشه و توان سختیهایم!
ای همدم تنهاییهایم!
ای فریادرس غمها و غصههایم!
ای ولی نعمتهایم!
...ای پشت و پناهم در هجوم بیرحم مشکلات!
ای مونس و مأمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بیکسی! ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی! ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بیانتهای تو!
...تو پناهگاه منی؛
تو کهف منی؛
تو مأمن منی؛
وقتی که راهها و مذهبها با همه فراخیشان مرا به عجز میکشانند و زمین با همه وسعتش، بر من تنگی میکند، و...
...اگر نبود رحمت تو، بیتردید من از هلاکشدگان بودم
و اگر نبود محبت تو، بیشک سقوط و نابودی تنها پیشروی من میشد.
...ای زنده!
ای معنای حیات؛ زمانی که هیچ زندهای در وجود نبوده است.
...ای آنکه:
با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد
و من با بدیها و عصیانم، در مقابلش ظاهر شدم.
...ای آنکه:
در بیماری خواندمش و شفایم داد؛
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛
در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛
در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛
من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردم
من آنم که به بدی همت گماشتم
من آنم که در جهالت غوطهور شدم
من آنم که غفلت کردم
من آنم که پیمان بستم و شکستم
من آنم که بدعهدی کردم ...
و ... اکنون بازگشتهام.
بازآمدهام با کولهباری از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر ای خدای من!
ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمیرساند
ای آنکه از طاعت خلایق بینیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق میدهد.
...معبود من!
اینک من پیش روی توأم و در میان دستهای تو.
آقای من!
بال گسترده و پرشکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.
نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم،
نه ریسمانی که بدان بیاویزم
و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.
چه میتوانم بکنم؟ وقتی که این کولهبار زشتی و گناه با من است!؟
انکار !؟
چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضاء و جوارحم، به آنچه کردهام گواهی میدهند؟
...خدای من!
خواندمت، پاسخم گفتی؛
از تو خواستم، عطایم کردی؛
به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛
به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛
به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛
خدایا!
از خیمهگاه رحمتت بیرونمان نکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز.
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران.
...ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت را وسعت ببخش
و جسم و دینم را سلامت بدار
و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن
و از آتش جهنم رهایم ساز.
...خدای من!
اگر آنچه از تو خواستهام، عنایت فرمایی، محرومیت از غیر از آن، زیان ندارد
و اگر عطا نکنی هرچه عطا جز آن منفعت ندارد.
یا رب! یا رب! یا رب!
...خدای من!
این منم و پستی و فرومایگیام
و این تویی با بزرگی و کرامتت
از من این میسزد و از تو آن ...
...چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی.
...خدای من!
تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!
تو چقدر درگذرنده و بخشندهای با این همه کار بد که من میکنم و این همه زشتی کردار که من دارم.
...خدای من!
تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصلهای که من از تو گرفتهام.
...تو که این قدر دلسوز منی! ...
...خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بودهای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بودهای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
...کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
کور باد نگاهی که دیدهبانی نگاه تو را درنیابد.
بسته باد پنجرهای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانکار باد سودای بندهای که از عشق تو نصیب ندارد.
...خدای من!
مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور، بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهاییام بخش.
...خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیهگاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کردهای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....
یا رب! یا رب! یا رب
لذت هاى مادى ، جسم را رشد مى دهند ولی لذت هاى معنوى روح را.
لذت هاى مادى زودگذرند ولی لذت هاى معنوى ماندگار.
لذت هاى مادى در اکثر موارد توام با پشیمانى است ولی لذت هاى معنوى پشیمانى ندارد. مثل خدمت به دیگران - عبادت - نیکوکارى .
لذت هاى مادى پر خرج و کم درآمد است ، ولی لذت هاى معنوى کم خرج و پر درآمد است .
لذت هاى مادى صرفا خشنودى انسان را تامین مى کند، ولی لذت هاى معنوى موجب خشنودى خدا مى شود.
لذت هاى مادى ارزش به حساب نمى آیند، ولی لذت هاى معنوى معیارهاى ارزشى اند.
در دل هر زحمتی ،رحمتــــــیاستبعد از هر رنجی، گنجـینهفته استوهر نقمت، نعمتی است که لباس مبدل به تن کرده است.
زندگی کوتاهتر از آن است که به خصومت بگذرد و قلب ها گرامی تر از آنند که بشکنند آنچه از روزگار به دست می آید با خنده نمی ماند و آنچه از دست برود با گریه جبران نمی شود فردا خورشید طلوع خواهد کرد حتی اگر ما نباشیم.