نامهای مستعار باشگاههای اروپایی
? گربههای سیاه ................. ساندرند
? بدذاتها ......................... آستون ویلا
? کنار رودیها .................... بلکبرن روورز
? آوارهها ........................... بولتون واندررز
? دلاوران ........................... چارلتون آتلتیک
? بازنشستهها .................... چلسی
? آبنباتسازها .................... اورتون
? کلبهنشینها .................... فولهام
? قرمزها ............................ لیورپول، تاتینگهام فارست
? آبیهای آسمانی .............. منچسترسیتی
? بورو ................................. میدلزبورو
? سیاه و سفیدها، زاغها ........ نیوکاسل
? سفیدهای زنبقی ................ تاتنهام هانسپرز
? توپچیهای لندن ................. آرسنال
? زنبورهای سرخ ................... واتفورد
? چکشها ........................... وستهام یونایتد
? بیسکویتسازها .................. ریدینگ
? بچههای تخس .................... بارنزلی
? آبیها ............................... بیرمنگام سیتی
? پرندههای آبی ...................... کاردیف سیتی
? عقابها .............................. کریستال پالاس
? ببرها .................................. هال سیتی
? تراکتورسازان ........................ ایپسویچ
? سفیدها .............................. لیدزیونایتد
? روباهها ................................ لستر سیتی
? کلاهدوزها ............................. لوتون تاون
? قناریها ............................... نورویچ سیتی
? جغدها ................................. شفیلد ونزدی
? پرهیزکاران ............................ ساوتهمپتون
? کوزهگران .............................. استوک سیتی
? گرگها ................................ ولورهمپتون
? نارنجیپوشان ........................ بلکبرن
? خروسجنگیها ..................... برادفورد سیتی
? زنبورها ................................. برنت فورد
? سینهسرخها ......................... بریستول سیتی
? ارواح .................................... چسترفیلد
? وابکینگها ............................. دونکاستر
? شیرها .................................. میلوال
? سگهای شکاری ................... هادرز فیلد تاون
? پینهدوزها .............................. نورئهمپتون
? آسیابانها ............................. روترهام یونایتد
? قوها .................................... سوانسی سیتی
? تبعیدشدگان .......................... مچسترسیتی
? دزدان دریائی .......................... بریستول روورز
? دریانوردان .............................. گریمس تاون
? گاوهای نر ............................. هرفورد یونایتد
? بچههای شرور ........................ لینکلن سیتی
? اژدهای قرمز .......................... رکسهام
? شیاطین سرخ ....................... منچستریونایتد
? سوئد
? فرشتهها ................................. باشگاه گوتبرگ
? دانمارک
? دینامیت ................................... تیم ملی فوتبال دانمارک
? اسکاتلند
? خرسهای پشمالو ....................... باشگاه گلاسکو رنجرز
? ارتش عصبانی ............................ تیم ملی فوتبال بلژیک
? گورخرها .................................... باشگاه شارلروا
? اتریش
? بنفشهها .................................... باشگاه آستریاوین
? کرواسی
? شیرهای آبی ................................ دینامو زاگرب
? صربستان
? پسران خشمگین ........................... تیم ملی فوتبال صربستان
? ایتالیا
? لاجوردیپوشان ................................ تیم ملی فوتبال ایتالیا
? بانوی پیر ........................................ باشگاه یوونتوس
? پرستوها ......................................... باشگاه برشا
? جزیرهنشینان ................................... باشگاه کالیاری
? بنفشهها ........................................ باشگاه فیورنتینا
? افعیها .......................................... باشگاه اینتر
? عقابها .......................................... باشگاه لاتزیو
? شیاطین سرخ و مشکی ..................... باشگاه میلان
? زرافهها ........................................... باشگاه پروجا
? گاوهای نر ........................................ باشگاه تورینو
? گرگها ............................................ باشگاه رم
? الاغهای پرنده ................................... باشگاه کیهوو
جمعه شادبرایتان آرزومندم
یکی از بهترین هدایایی که پدر و مادر می توانند به فرزندانشان بدهند، امکان شاد زیستن و شاد بودن آن هاست. برای شاد بودن، به ثروت و دارایی فراوان نیازی نیست، بلکه می توان با ساده ترین و پیش پا افتاده ترین وسایل و امکانات نیز کودکان را شاد کرد.
بچه هایی که بتوانند احساسات و عواطف شاد درونشان را بشناسند، می توانند آن را در سراسر زندگی خود حفظ کنند. شادی کودکان موجب تقویت روحیه، انگیزه، عزت نفس و پایداری آن ها می شود. پدر و مادر می توانند با استفاده از این روش های ساده شادی و نشاط را در وجود بچه ها زنده نگه دارند:
با فرزندان به بازی بپردازید
با کودکان خود بازی های کودکانه کنید. زمستان ها با برف، آدم برفی بسازید و از برف بازی لذت ببرید. شاید نتوانید هم پای کودک خود بدوید و تحرک داشته باشید ولی حضور شما، نیروی پایداری را در کودکتان افزایش می دهد و دلیلی برای خنده و شادی هردوی شما خواهد شد. بچه ها از این که می توانند بیشتر بپرند و سریع تر بدوند، احساس غرور می کنند و با آزاد کردن انرژی درونشان، احساس شادی و نشاط می کنند.
لطیفه بگویید. داستان های طنز و خنده دار و شعرهای شاد بخوانید. به دنبال سرگرمی های شاد کننده باشید. کاری کنید تا صدای خنده فرزندتان بلند شود. آن وقت خواهید دید که با خنده او شما هم خواهید خندید. خندیدن شما تأثیر فراوانی بر جسم و جان شما می گذارد و بسیاری از فشارهای روانی کاهش پیدا می کند. اکسیژن بیشتری به بدنتان می رسد و با روحیه بهتری به حل مشکلات می پردازید.
کودکان موفق، کودکان شادند و کودکان شاد، کودکان موفق اند. بکوشید عادت هایی را در فرزندتان تقویت کنید که روحیه تحمل و مقاومت را در او بالا ببرد. همه کودکان به زمانی برای تخلیه بار هیجانی، زنگ تفریح و بازی های شادی بخش نیاز دارند. دیدن پرواز پرندگان، حرکت ابرها و دقت در محیط اطرافشان هم می تواند به نوعی تفریح به شمار آید.
از فرزندتان بخواهید اسباب بازی های قدیمی و وسایلی را که مدت هاست به سراغشان نرفته است، به بچه های مستمندی که می شناسد، اهدا کند. کودک در این حال به آرامش روحی و روانی دست می یابد و از صمیم قلب احساس راحتی و شادابی می کند.
وقتی فرزندتان در انجام کاری موفق شده و توانسته است به هدفش برسد، با گفتن جمله هایی که شادی شما را از این پیروزی نشان دهد، او را تشویق کنید. البته مراقب باشید که تشویق هایتان اغراق آمیز و بیش از حد لازم نباشد.
هر کودکی توانایی و استعداد خاصی دارد. چرا نباید این امکان را به او داد که خودی نشان دهد؟ آیا او کتاب خواندن را دوست دارد؟ در این صورت، زمانی که شما آشپزی می کنید یا به باغچه آب می دهید، می توانید به او اجازه دهید برایتان کتاب بخواند. وقتی شور و شوق و اشتیاق فرزندتان را برای کمک و همکاری بپذیرید و نشان دهید که تحت تأثیر محبت های او قرار گرفته اید، موجب شادی و افزایش اعتماد به نفس او خواهید شد.
مردان خدا پرده ی پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خـــدا هیچ ندیدند
هردست که دادند ازآن دست گرفتند
هرنکته که گفتند همان نکته شنیدند
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت در ِ کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سر ِ انگشت گزیدند
جمعی به در ِ پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مُریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر آدم و خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببُریدند و به باطل گرویدند
چون خلق در آیینه به بازار حقیقت
ترسم نفروشند متاعی که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازه ی هرکس نبریدند
مرغان نظر باز ِ سبک سیر فروغی
از دامگه خاک بر افلاک پریدند
دلتــــــــــنگـــــــی ها
گاه از جنس اشــکند ....
و گاه از جنس بغــــــــض
گاه سکـــوت میشوند و خاموش میمـــــــانند
گاه هــق هـــق می شوند و می بارند
دلتنگــــی من برای تــــــــو اما
جنس غریبــــــــی دارد
اشک بر دل ، خون بر دیده آمده ..
بال بسته و دل زخمی به جمع شقایق های پرپر آمده ..
شیدای روزهای از دست رفته به مرور خاطرات عاشقی آمده
مهر سکوت بر لب زده با دریایی از خون به سوی یاران آمده ...
هفت سین سفره را رها کرده به گرد هفت سین جبهه آمده ..
سنگر و سیم خاردار و سر نیزه را بر چشم با خاطراتی مانده از سالهای حماسه آمده
نخل های سر بریده را تعظیم اشک می کند و به صدای خروش اروند زمزمه های
خفته در دل مواجش را مروری از باران چشم می کند ..
به دنبال پلاک های آشنا از شب های عملیات
افق را بی صدا مهمان غم خود می کند ..
در جستجوی یافتن گمشده ی خود خاک تفتیده را به نگاه حسرت می جوید و
از گرمای خورشید راز ماندگاری نخل های سوخته را می پرسد ...
از اشک چشم وضوی عشق ساخته با پای برهنه دل را به منزلگاه خود می برد
صدای بال زدن پرنده های عاشق مدهوش دشتش نموده و
عطر حضور شقایق های پرپر دلش را به هوای پرواز به آسمان می برد ..
چشمانش را به سیلاب اشک می شوید و
گونه هایش را بر خاطراتی از جنس پر کشیدن تکیه داده
زانوی غم جدایی از یاران در بغل گرفته و
به بالهای اسیر در بند دنیایش پر کشیدن می آموزد ..
بوی دود و باروت و طنین الله اکبر شب های عملیات
وجود بی قرارش را غزل خوان شعر شهادت می کند ..
ایستاده بر بلندای قله ی آزادگی پیوستن به جمع پرستوهای رها را با بیتی از تمنا
طلب جان می کند ..
خسته از غبار چشم ها ، بر خاک جبهه سجده ی جان می کند ..
وجب به وجب دل تقتیده ی دشت جنون را به احترام گلهای در بر گرفته ی خود
با گلاب جان عطر افشانی می کند ..
دل در دریای خاطرات غرق نموده اشک حسرت بر شبنم دل می زند ..
جا مانده از خیل سبکبالان عاشق است و
عطر شهادت را در فراسوی افق جستجو می کند
و چه غم سنگینی است به یاد آوری لحظات پر کشیدن پرستو های سفر عشق و
در نیمه ی راه ماندن دردی به وسعت تمام عمر دارد ...
حزن دل را به چشمان خود گذاشته ..
سر بر خاکی می گذارد که مجنون آرامیده های خویش است و
زمزمه ی می کند ندای جان را در اشک بی صدا ...
روز 18 فروردین سالروز درگذشت سیروس قایقران: 18 فرودین 93، شانزدهمین سالروز درگذشت کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران و سیروس فوتبال آسیا به همراه فرزند خردسالش در سانحه رانندگی است.
سیروس قایقران در یکم بهمن 1340 در محله کلویر انزلی متولد شد و در 18 فروردین 1377 بر اثر تصادف در جاده رشت به تهران در محور امامزاده هاشم(ع) به همراه فرزند خردسالش راستین عزیزدرگذشت.
قایقران کاپیتان فقید تیم ملی فوتبال ایران سابقه عضویت در باشگاههای ملوان و استقلال انزلی، الاتحاد قطر و کشاورز تهران را در کارنامه فوتبالی خود داشت.
بهمن صالحنیا، احمد صومی، غفور جهانی، مجید جهانپور و نصرت ایراندوست از مربیان سیروس قایقران در گیلان و مرحوم پرویز دهداری، مهدی مناجاتی، علی پروین، ناصر ابراهیمی، بهمن صالحنیا و رضا وطنخواه مربیان قایقران در تیم ملی فوتبال ایران بودند.
سیروس قایقران سابقه حضور در 100 مسابقه به همراه تیم ملی فوتبال ایران را در کارنامه خود داشت که 43 بازی، رسمی بوده است.
وی در 21 بازی کاپیتان تیمملی بوده و 14 گل برای تیمملی به ثمر رسانده است که بهترین آنها به تیم کرهجنوبی در نیمه نهایی بازیهای آسیایی 1990 پکن بود. اولین بازی ملی را در 30 دی 1363 برابر یوگسلاوی و آخرین بازی ملی را در 26 فروردین 1372 برابر بوسنی انجام داد و نخستین کاپیتانی تیمملی را در 11 دی 1367 برابر قطر بر عهده گرفت.
مرحوم قایقران، سابقه مربیگری در تیمهای کشاورز تهران که با این تیم به مقام سوم لیگ کشور رسید و مسعود هرمزگان را در کارنامه داشت.
قهرمان جام حذفی کشور و گروه مقدماتی آسیا با ملوان – نایب قهرمانی لیگ استانی قدس با منتخب گیلان، مقام سومی در جام ملتهای آسیا 1998 – قهرمان بازیهای آسیایی پکن 1999 از جمله افتخارات فوتبالی قایقران است.
زندگینامه سیروس فوتبال آسیا:
زندهیاد سیروس قایقران در اول بهمن 1340 در محله کلویر بندر انزلی پا به عرصه هستی نهاد، سیروس از همان ابتدای کودکی به فوتبال در زمینهای خاکی کلویر روی آورد و با استعداد درخشانش به عضویت تیم فوتبال منتخب آموزشگاهها درآمد.
وی در 16 سالگی در سال 1356 موفق شد به عنوان یکی از مهرهای اصلی در تیمهای نوجوانان و جوانان ملوان استعدادهای خود را به نمایش بگذارد و با مهارتهای منحصر به فردش ملوان را به رتبه قهرمانی باشگاههای گیلان رساند.
مرحوم قایقران در سالهای 57 تا 63 افتخارات زیادی را برای ملوان و گیلان به ارمغان آورد مانند دو گلی که وارد دروازه پرسپولیس کرد یا گل زیبایی که وارد دروازه تیم منتخب مازندران کرد و در این دوران وی به عنوان یک بازیکن استثنایی با ویژگیهای اخلاقی عالی و منش پهلوانی در میان عموم مردم محبوب شد.
وی آن قدر متواضع و افتاده بود که همه افراد به او علاقهمند بودند. لبخندهای صمیمیاش هیچگاه از لبان او دور نمیشد و قلبش مانند دریا پاک و بیآلایش بود.
سیروس در سال 1363 به تیمملی دعوت شد و در سال 66 تنها فوتبالیست شهرستانی بود که شادروان دهداری بازوبند پرافتخار کاپیتانی تیمملی ایران را به بازوان او بست.
در سال 67 در جام ملتهای آسیا در قطر، تیمملی ایران با رهبری سیروس به مقام سومی دست یافت و در سال 69 تیم ایران را با گلهای زیبایش پس از 20 سال به قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن رساند.
سیروس در آن دوران نه تنها در ایران بلکه در آسیا و اروپا هم به عنوان یک بازیکن استثنایی مطرح شد و با وجود داشتن پیشنهاد از تیمهای آلمانی به الاتحاد قطر پیوست. سیروس در اوج شهرت هرگز مغرور نشد و اصالت خود را فراموش نکرد و بعد از مدتی بازی در قطر، مجددا به تیم اول خود ملوان پیوست و این تیم را قهرمان جام حذفی و راهی مسابقات آسیایی کرد.
سیروس در سال 72 به عنوان بازیکن و سپس مربی به تیم کشاورز تهران پیوست و نتایج قابلتوجهی به دست آورد.
وی سپس به تیم دسته دومی مسعود هرمزگان پیوست و مدتی در آنجا مشغول به مربیگری شد. در سالهای 76 و 77 سیروس بارها تمایل خود را برای بازگشت به ملوان به عنوان بازیکن یا مربی اعلام کرد.
زندهیاد قایقران در اوایل سال 77 که برای تعطیلات نوروز همراه خانوادهاش به انزلی آمده بود در بازگشت و در حالیکه همراه فرزند، همسر و برادر همسرش در اتومبیل رنوی خود عازم تهران بود، در حوالی امامزاده هاشم(ع) با کامیون خاور تصادف کرده که منجر به فوت وی و فرزندش شد.
مابرای آن که ایران گوهری تابان شود
خون دلها خورده ایم