واکسیناسیون دینی درکودک
تربیت فرزند از جمله مسئولیت های خطیر و حساس در عالم وظایف و مسئولیت هاست . حساس بودن این امر هم به دلیل پیچیده بودن خصایص انسان و گستره وسیع رفتار هایی است که افراد در طول زندگی با آن مواجه می شوند. محیط ها و شرایط گوناگونی می توانند بر شخص تاثیر گذار باشند و او را در مسیرهای مختلف مطلوب و نا مطلوب جهت یابی نمایند. از این میان نقش پدر و مادر بسیار ظریف و حساس است و می تواند در ابعاد متفاوتی موثر واقع شود. گزیده ای از آنچه در باب تربیت سالم و مفید و موثر می توان به آن اشاره نمود از این قرار است.
عادت دادن به رفتار نیک : بر والدین لازم است که در روح کودکان خود ، عادات و صفات نیکو که در یک شخصیت سالم و نیرومند وجود دارد را پرورش دهند . از میان این عادات و صفات ، می توان به موارد زیر اشاره کرد :
الف : دوری کردن از بی باکی ب : دور کردن از غرور ج : دور کردن از بی ارادگی د : پایداری در مقابل بحران ها و گرفتاری ها هـ : پیروز شدن بر کشمکش ها ی روحی و روانی و حل کردن مشکلات زندگی او به طور مثبت و صحیح که بر اساس تفکر و منطق صحیح باشد .پرورش صفات و عادات نیک و اخلاق کریم در روح کودک ، این عادات در آینده ای نزدیک برای او ، شخصیتی متکامل و ارزشمند را محقق می سازد که در آن هیچ گونه انحرافی مشاهده نخواهد شد .
مذهب ، منبع اصیل فضایل روحی و معیار صحیح جهت تشکیل شخصیت بلند انسانی می باشد . جامعه شناسان عنوان کرده اند که هیچ پایگاهی برای رفتار و شخصیت اخلاقی ، بدون دین و مذهب ، باقی نمی ماند .
پرورش روح دینداری در کودک : والدین باید در فرزندان خود ،روح دینداری ، ایجاد و پرورش نمایند ، چرا که دین و مذهب در آینده ، آنان را از سقوط در جهنم رذائل و پستی ها ، حفظ می کند . مسلح شدن کودک به مذهب ، برای او راه عملی زندگی را ترسیم می نماید . مذهب است که او را از ذلت بندگی غیر خدا، آزاد می کند و از جرائم اجتماعی همچون تجاوز به حقوق دیگران و ... باز می دارد . مذهب ، منبع اصیل فضایل روحی و معیار صحیح، جهت تشکیل شخصیت بلند انسانی می باشد . جامعه شناسان عنوان کرده اند که هیچ پایگاهی برای رفتار و شخصیت اخلاقی ، بدون دین و مذهب ، باقی نمی ماند . بنابراین پایگاه شخصیتی که از عقیده ی مذهبی و دینی تغذیه می شود ، قهراً حکایت از این منش و شخصیت دارد . تربیت اسلامی ، توجه خاصی به تهذیل وجدان و بالابردن سطح فکری و اجتماعی فرد دارد و او را به سوی کارهای خیر و همدلی با مردم و رفع زیان های آنان ، سوق می دهد . پرورش دینی ، انسان را از آلودگی به میکروب های فساد حفظ می کند و او را به عنوان شخصیتی مورد اعتماد و الگویی نیکو برای دیگران قرار می دهد .
تغذیه ی عاطفی و محبت : بر والدین لازم است که کودکان خود را در کانونی گرم و پر از محبت و دلسوزی بدون افراط ، پرورش دهند . کودکی که محبت و عاطفه ی والدین خود را از دست بدهد ، دچار عقده های خطرناک روانی می شود که از آن جمله می توان به دزدی، دروغ، سنگدلی ،خشونت ، شرارت، حمله به دیگران و ... اشاره کرد . بر پدر و مادر است تا از اعمال «خشونت » در تربیت کودکان خود ، اجتناب نمایند و آنان را از محبت و عاطفه ، سیراب سازند . مباحث روان شناسی ثابت کرده است که مهمترین عوامل نگرانی و اضطراب ، به عدم وجود عاطفه در خانواده ، احساس محرومیت از محبت و عاطفه در کودک و این که او یک موجودی زائد و ضعیف است که در میان جهانی پر از دشمن زندگی می کند ، باز می گردد . والدین باید در تربیت کودک خود ، از پدیده های زیر اجتناب نمایند زیرا این گونه برخوردها با کودک ، باعث می شود او دچار عقده های خطرناک روانی شده و به سوی انحراف و ارتکاب اعمال زشت و یا حتی جنایت کشانده شود و این موضوع برای جامعه بسیار خطرناک است . بعضی از این رفتارها عبارتند از :
1. رفتار با خشونت و سنگدلی بیش از حد ؛ 2. استفاده از تنبیه بدنی ؛ 3. به طور دائم از او ایراد گرفتن و بر ملا کردن عیب های او در برابر دیگران ؛ 4. نسبت به او بی اهمیت بودن و او را در معرض اتهام قرار دادن ؛ 5. او را به نیکی یاد نکردن ؛ 6. او را در برابر دیگر برادران و خواهرانش بی ارزش جلوه دادن ؛ 7 . به وجود آوردن روحیه ی وابستگی در کودک : کودک را بایستی مستقل تربیت کنند تا کارها و اموری که مربوط به شخص خودش است را به صورت مستقل انجام دهد .
روان شناسان می گویند :«فردی که دارای شخصیت و اراده ی ضعیف می باشد . شخصیتی مستقل نداشته و در کودکی وادار نشده است تا خودش به دست خود کارهایش را انجام داده و مشکلاتش را حل کند .»
اگر خانواده علقه های مناسب و بجا را ایجاد کند می تواند عاملی با نفوذ برای انتقال ارزش ها باشد.
عدالت میان فرزندان : اسلام بر رعایت مساوات و عدالت میان فرزندان ، تاکید فراوانی نموده و آن را عنصری مهم از عناصر تربیت موفق دانسته است . بنابراین والدین ، نباید برخی از فرزندان خود را بر برخی دیگر ترجیح و امتیاز دهند ، چرا که این موضوع منجر به شیوع بیزاری و دشمنی میان آنان می شود.
راویان حدیث می گویند : رسول خدا(ص) به مردی نگاه می کرد که دو فرزند داشت . او یکی از آنان را بوسید و دیگری را نبوسید . رسول خدا (ص) با خشم به آن مرد فرمود : میان آنان به مساوات رفتار نکردی .» مباحث روان شناسی به خوبی ثابت کرده اند که عدم رعایت عدالت میان فرزندان ، احساس نگرانی را در درون کودک بر می انگیزاند و بصیرتی که باعث می شود تا راه زندگی را با آرامش و راحتی ، طی کند ، کاهش می یابد . طبعاً آدمی که نگران و مضطرب است ، همواره احساس پوچی و شکنجه های روحی و روانی می کند .
اجتناب از گفتار نامناسب: بر والدینی که می خواهند فرزندان خود ، در آینده بر ایشان مایه ی افتخار شوند ، باید از ادای گفتارهای زشت و مخالف آداب و معیارهای اخلاقی ، اجتناب و دوری نمایند . زیرا کودک در رفتارش از والدین خود تقلید می کند و آنان را الگو قرار می دهد . بنابراین اگر آنان را پایبند به اخلاق ، ارزش ها و آداب اسلامی نبیند ، همچون والدین خود رفتار خواهد نمود . طبعاً چنین الگوهایی در آینده او را با ناملایمات و دشواری های بزرگ زندگی روبرو خواهند ساخت .
در واقع تربیت فرزندی که از لحاظ روانی در حالت اعتدال قرار داشته باشد و به ارزش ها پایبند باشد . خانواده ای متعادل و روابطی سالم را طلب می کند که با آن ها به لحاظ عاطفی اشباع شده و احساس کرامت کند و به کمک آنها و با اعتماد به نفس که در او رشد یافته به مبارزه با مشکلات بپردازد . اگر خانواده علقه های مناسب و بجا را ایجاد کند می تواند عاملی با نفوذ برای انتقال ارزش ها باشد.
حضرت رسول (ص) : فرزندانتان را بر سه خصلت تربیت کنید : دوستی پیامبرتان و دوستی اهلبیتش و تلاوت قرآن .پی نوشت حدیث: ینابیع الموده ، ص 271
طنین یاس همراه با اضافات
تنظیم برای تبیان : کهتری
بعضی ها میگویند،
آدمهای خوب را پیدا کنید و بدها را رها.
اما باید اینگونه باشید،
خوبی را در آدمها پیدا کنید
و بدی آنها را نادیده بگیرید.
زیراکه هیچ کس کامل نیست....
جملات نغز و کوتاه مهارتهای زندگی
ـ رابطه ای که از دو نفر یک نفر بسازد،هر یک از آنها نیم انسانی خواهد بود.
ـ هر گاه خود را دوست بدارید،تایید کنید و بپذیرید،تقریبا غیر ممکن است که به کارهای محدود کننده،مخرب و ناراستین،که جز شکست حاصلی ندارد،دست بزنید.
ـ البته همیشه نمی توان در هر کاری به مقام نخست رسید،در هر مسابقه ای برنده شد و مدال گرفت،اما بدون تردید می توان همواره فردی مهم،ارزنده و مفید بود.
ـ در عزت نفس،سخن از نفس در میان است،نه از مال و مکنت و تایید و تحسین.
ـ هر چیزی در زندگی،یا مجالی برای رشد و بالندگی است و یا آغازی برای در جا زدن و رکود و کسالت،اختیار با شماست.
ـ وقتی دیگران را براشفته و ناراحت می بینید همواره به خاطر داشته باشید که ایشان صاحب اختیار،رنج و محنت خویشند،شما ناگزیر نیستید که به اردوگاه آنها ملحق شوید.
ـ کسی نمی تواند بدون رضایت شما احساسی را بر شما تحمیل کند.
ـ روزهای عمر ما،ذخایر گرانبهای زندگی ما هستند.
ـ در درون ما چاهی به عمق بی نهایت از خلاقیت،ابتکار و نوآوری وجود دارد.استعداد و نیروی بالقوه این مخزن چنان بیکرانه است که در حیطه تصور ما نمی گنجد.
ـ اگر فردی با رفتار ناصواب خود شما را به خشم آورد،یا به گونه ای دیگر شما را به خشم آورد،از خود بپرسید با چه رفتاری به او آموخته ام که می تواند مرا آلت دست خود کند.
ـ پرداختن به کاری که به آن عشق می ورزید،اساسی ترین شرط گشایش دروازه فراوانی نعمت در زندگی شماست.
ـ کسی شما را برای خشمناک شدنتان مجازات نمی کند،همین خشم است که شما را به کیفر
می رساند
ـ اگر از اعتماد به نفس بهره ندارید،به کاری بپردازید که در نتیجه انجام آن نسبت به خود احساس رضایت کنید.
ـ اگر من بخواهم برای شهامت کلمه ای متضاد پیشنهاد کنم،کلمه دنباله روی را بر واژه ترس ترجیح می دهم.
ـ به جای اینکه به باغ دیگران سرک بکشید و ذهن خود را به کار ایشان معطوف کنید به کار خود بپردازید و هر چه می خواهید در باغ خویش بکارید.
ـ برای تحول مدارس و تبدیل آنها به مراکز آموزش راستین و سودمند،باید این مراکز به دست آموزگاران و مربیان دلسوزی سپرده شوند که آموزشهایی از قبیل خودباوری،احساس محبت نسبت به شگفتیهای عالم وجود و تحت کنترل در آوردن امور زندگی را دست کم به اندازه درس هندسه و دستور زبان حایز اهمیت بدانند.
ـ برای کسانی که به جستجوی تجربه های تازه بر نمی آیند،ترس از شکست به ترس از موفقیت بدل می شود
سی توصیه مهم
1-درهمه حال بیادخداوندمتعال باشدوان قادرمتعال راناظربراعمال وکردارخودببینید.نمازاول وقت رااصلابه تاخیرنیندازید.اذکارودعای ایام هفته رافراموش نکنید.قران مجیدراتلاوت نمایید.به پدرومادرخودنیکی کنیدکه خیردنیاواخرت شمادررسیدگی به انهاست.
2- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیادهروى کنید و به هنگام راه رفتن، لبخند بزنید. این بهترین داروى ضدافسردگى است.
3- هر روز حداقل 10 دقیقه دریک مکان کاملاً ساکت و بىسر و صدا بنشینید.
4- هرگز از خوابتان نزنید. یک دستگاه ضبط فیلم بخرید و برنامههاى تلویزیونى مورد
علاقهتان که شبها دیروقت پخش مىشوند را ضبط کنید و روز بعد ببینید.
5- هر روز صبح که از خواب بلند مىشوید، جمله زیر را تکمیل کنید: «هدف امروز من ....................... است.»
6- با این سه «الف» زندگى کنید: انرژى، اشتیاق، احساس یگانگى
7- نسبت به سال قبل> کتابهاى بیشترى بخوانید و بازىهاى بیشترى
بکنید.
8- هر روز زمانى را براىدعا، مدیتیشن، یوگا و یا نظایر آن بگذارید.
9- با افراد بالاتر از 70 ساله و نیز افراد کمتر از 6 ساله وقت بگذرانید.
10- به هنگام بیدارى، رویاپردازى کنید.
11- بیشتر از میوهها و سبزیجات تغذیه کنید.
12- چاى سبز، مقدارىزیادى آب، کلم، بادام و فندق را در رژیم غذایى روزانهتان
بگنجانید.
13- سعى کنید هر روز بر روى لب حداقل سه نفر لبخند بیاورید.
14- ریخت و پاش و آشفتگى را از خانه، ماشین و میز کارتان دور سازید.
15- انرژى خود را صرف شایعات، موضوعات گذشته، افکار منفى یا چیزهایى که از کنترل شما خارج است نکنید. در عوض، انرژى خود را مصروف جنبههاى مثبت «زمان
حاضر» سازید.
16- بدانید که زندگى مانند مدرسه است و شما براى یادگیرى به اینجا آمدهاید. مسائل، جزئى از برنامه درسى است که ظاهر مىشوند و از بین مىروند، درست مثل مسائل کلاس ریاضى، امّا درسهایى که از آنها یاد مىگیرید براى همیشه پا برجامىماند.
17- صبحانه را زیاد، ناهار را متوسط و شام را کم بخورید.
18- خودتان را زیاد جدّى نگیرید. هیچکس دیگر هم این کار را نمىکند.
19- لزومى ندارد که در هر بحثى برنده شوید، اختلاف نظرها را بپذیرید.
20- با گذشته خود صلح کنید تا «حال»تان خراب نشود.
21- زندگى خودتان را با دیگران مقایسه نکنید.
22- هیچکس مسئول شادى و رضایت شما نیست بجز خودتان.
23- هر مصیبت یا ضایعهاى که برایتان پیش مىآید به خودتان بگوئید: «آیا 5 سال دیگر، این اتفاق اهمیتى خواهد داشت؟»
24- همه را به خاطر همه چیز ببخشید.
25- آنچه دیگران درباره شما فکر مىکنند به شما مربوط نیست.
26- هر وضعیتى، چه خوب و چه بد، تغییر خواهد کرد.
27- به هنگام بیمارى، کارتان از شما مراقبت نمىکند، دوستانتان از شما مراقبت مىکنند. تماس خود را با آنها حفظ کنید.
28- بهترین اتفاق براى شما هنوز روى نداده است.
29- گاه گاهى به افراد خانوادهتان تلفن کنید و بهشان بگوئید که به فکرشان
هستید.
30- هر شب قبل از رفتن به رختخواب، جمله زیر را تکمیل کنید. «من امروز به خاطر ...................... خوشحال و سپاسگزارم».
اَللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأ فی هذَا الْیَوْمِ أوْ أعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفَادَةٍ إلى مَخْلُوقٍ رَجاءَ رِفْدِهِ وَ جائِزَتِهِ وَ نَوافِلِهِ فَإلَیْکَ یا سَیِّدی کانَتْ وِفادَتی وَ تَهْیِئَتی وَ إعْدادی وَ اسْتِعْدادی رَجاءَ رِفْدِک وَ
جَوائِزِکَ وَ نَوافِلِکَ.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ عَلى أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ وَصِیِّ رَسُولِکَ، وَ صَلِّ - یا رَبِّ - عَلى أئِمَّةِ الْمُؤْمِنینَ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ
وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسى وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ صاحِبِ الزَّمانِعلیهم السلام.
(()) اَللَّهُمَّ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً وَ انْصُرْهُ نَصْراً عَزیزاً. اَللَّهُمَّ أظْهِرْ بِهِ دینَکَ وَ سُنَّةَ رَسُولِکَ حَتّى لایَسْتَخْفِیَ بِشَیْءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ.
اَللَّهُمَّ إنّا نَرْغَبُ إلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الإْسْلامَ وَ أهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَ النِّفاقَ وَ أهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ إلى طاعَتِکَ وَ الْقادَةِ إلى سَبیلِکَ، وَ تَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَ
الْآخِرَةِ.
اَللَّهُمَّ ما أنْکَرْنا مِنْ حَقٍّ فَعَرِّفْناهُ وَ ما قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ.«
(()) ... خدایا، فتحى به آسانى برایش قرار ده و او را با عزّت پیروز گردان. بارخدایا، به او دین و سنّت رسولت را آشکار ساز تا دیگر چیزى از حق را از بیم احدى از خلق
پنهان ننماید.
خداوندا، ما به سویت زارى مىکنیم در جهت خواهش دولتى گرامى که در آن اسلام و اهل آن را عزیز گردانى و به آن نفاق و اهل آن را خوار سازى و ما را در آن دولت از
دعوتکنندگان به سوى طاعتت و راهبران به سمت راهت قرار دهى و به آن گرامىداشت دنیا و آخرت را به ما روزى فرمایى. خداوندا، آنچه از حق نداشتهایم به ما
بشناسان و به آنچه از آن قصور داشتهایم برسان...
دعای امام زمان علیهالسلام در روز عید فطر بعد از نماز
اَللَّهُمَّ إنّی تَوَجَّهْتُ إلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ أمامی وَ عَلیٍّ مِنْ خَلْفی وَ عَنْ یَمینی وَ أئِمَّتی عَنْ یَساری. أسْتَتِرُ بِهِمْ مِنْ عَذابِکَ وَ أتَقَرَّبُ إلَیْکَ زُلْفى لاأجِدُ أحَداً أقْرَبَ إلَیْکَ مِنْهُمْ، فَهُمْ
أئِمَّتی فَآمِنْ بِهِمْ خَوْفی مِنْ عِقابِکَ وَ سَخَطِکَ وَ أدْخِلْنی بِرَحْمَتِکَفی عِبادِکَ الصّالِحینَ.
أصْبَحْتُ بِاللَّهِ مُؤْمِناً مُخْلِصاً عَلى دینِ مُحَمَّدٍ وَ سُنَّتِهِ وَ عَلى دینِ عَلیٍّ وَ سُنَّتِهِ وَ عَلى دینِ الْأوْصِیاءِ وَ سُنَّتِهِمْ، آمَنْتُ بِسِرِّهِمْ وَ عَلانِیَتِهِمْ، وَ أرْغَبُ إلَى اللَّهِ تَعالى فیما رَغِبَ
فیهِ إلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَ عَلیٌّ وَ الْأوْصیاءُ وَ أعوذُ بِاللَّهِ مِنَ شَرِّ مَا اسْتَعاذوا مِنْهُ، وَ لا حَوْل وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ وَ لا عِزَّةَ وَ لا مَنْعَةَ وَ لا سُلْطانَ إلّا للَّهِِ الْواحِدِ الْقَهّارِ الْعَزیزِ الْجَبّارِ الْمُتَکَبِّرِ،
تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إنَّ اللَّهَ بالِغُ أمْرِهِ.
اَللَّهُمَّ إنّی أُریدُکَ فَأرِدْنی وَ أطْلُبُ ما عِنْدَکَ فَیَسِّرْهُ لی وَ اقْضِ لی حَوائِجی، فَإنَّکَ قُلْتَ فی کِتابِکَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: »شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ، هُدًى لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ
مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ«،
فَعَظَّمْتَ حُرْمَةَ شَهْرِ رَمَضانَ بِما أنْزَلْتَ فیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ خَصَّصْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ بِتَصْییرِکَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ، فَقُلْتَ: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ ألْفِ شَهْرٍ × تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإذْنِ
رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أمْرٍ × سَلامٌ هِیَ حَتّى مَطْلَعِ الْفَجْر».
اَللَّهُمَّ وَ هذِهِ أیّامُ شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ، وَ لَیالیهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ قَدْ صِرْتُ مِنْهُ یا إلهی إلى ما أنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنّی وَ أحْصى لِعَدَدِهِ مِنْ عَدَدی، فَأسْأ لُکَ یا إلهی بِما سَأ لَکَ
بِهِ عِبادُکَ الصّالِحُونَ أنْ تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ أنْ تَتَقَبَّلَ مِنّی کُلَّ ما تَقَرَّبْتُ بِهِ إلَیْکَ وَ تَتَفَضَّلَ عَلَیَّ بِتَضْعیفِ عَمَلی وَ قَبولِ تَقَرُّبی وَ قُرُباتی وَ
اسْتِجابَةِ دُعائی وَ هَبْ لی مِنْکَ عِتْقَ رَقَبَتی مِنَ النّارِ وَ مُنَّ عَلَیَّ بِالْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ وَ الْأمْنِ یَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ کُلِّ فَزَعٍ وَ مِنْ کُلِّ هَوْلٍ أعْدَدْتَهُ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ.
أعوذُ بِحُرْمَةِ وَجْهِکَ الْکَریمِ وَ بِحُرْمَةِ نَبیِّکَ وَ حُرْمَةِ الصّالِحینَ أنْ یَنْصَرِمَ هذَا الْیَوْمُ وَ لَکَ قِبَلی تَبِعَةٌ تُریدُ أنْ تُؤاخِذَنی بِها، أوْ ذَ نْبٌ تُریدُ أنْ تُقایِسَنی بِهِ وَ تُشْقِیَنی وَ تَفْضَحَنی
بِهِ أوْ خَطیئَةٌ تُریدُ أنْ تُقایِسَنی بِها وَ تَقْتَصَّها مِنّی لَمْ تَغْفِرْها لی، وَ أسْأ لُکَ بِحُرْمَةِ وَجْهِکَ الْکَریمِ الْفَعّالِ لِما یُریدُ الَّذی یَقولُ لِلشَّیْءِ: کُنْ، فَیَکونُ، لا إلهَ إلّا هُوَ.
اَللَّهُمَّ إنّی أسْأ لُکَ بِلا إلهَ إلّا أنْتَ إنْ کُنْتَ رَضیتَ عَنّی فی هذَا الشَّهْرِ أنْ تَزیدَنی فیما بَقِیَ مِنْ عُمْری رِضًى، فَإنْ کُنْتَ لَمْ تَرْضَ عَنّی فی هذَا الشَّهْرِ فَمِنَ الْآنِ فَارْضَ
عَنِّی، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ. وَ اجْعَلْنی فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی هذَا الْمَجْلِسِ مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ وَ طُلَقائِکَ مِنْ جَهَنَّمَ وَ سُعَداءِ خَلْقِکَ، بِمَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ
الرّاحِمینَ.
اَللَّهُمَّ إنّی أسْأ لُکَ بِحُرْمَةِ وَجْهِکَ الْکَریمِ أنْ تَجْعَلَ شَهْری هذا خَیْرَ شَهْرِ رَمَضانَ عَبَدْتُکَ فیهِ وَ صُمْتُهُ لَکَ وَ تَقَرَّبْتُ بِهِ إلَیْکَ مُنْذُ أسْکَنْتَنی فیهِ أعْظَمَهُ أجْراً وَ أ تَمَّهُ نِعْمَةً وَ
أعَمَّهُ عافِیَةً وَ أوْسَعَهُ رِزْقاً وَ أفْضَلَهُ عِتْقاً مِنَ النّارِ وَ أوْجَبَهُ رَحْمَةً وَ أعْظَمَهُ مَغْفِرَةً وَ أکْمَلَهُ رِضْواناً وَ أقْرَبَهُ إلى ما تُحِبُّ وَ تَرْضى.
اَللَّهُمَّ لاتَجْعَلْهُ آخِرَ شَهْرِ رَمَضانَ صُمْتُهُ لَکَ وَ ارْزُقْنِی الْعَوْدَ ثُمَّ الْعَوْدَ حَتّى تَرْضى وَ بَعْدَ الرِّضا وَ حَتّى تُخْرِجَنی مِنَ الدُّنْیا سالِماً وَ أنْتَ عَنّی راضٍ وَ أ نَا لَکَ مَرْضیٌّ.
اَللَّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأمْرِ الْمَحْتومِ الَّذی لایُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أنْ تَجْعَلَنی مِمَّنْ تُثیبُ وَ تُسَمّی وَ تَقْضی لَهُ وَ تَزیدُ وَ تُحِبُّ لَهُ وَ تَرْضى وَ أنْ تَکْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ
الْحَرامِ فی هذَا الْعامِ وَ فی کُلِّ عامٍ الْمَبْرورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفورِ ذُنوبُهُمُ، الْمُتَقَبَّلِ عَنْهُمْ مَناسِکُهُمُ، الْمُعافینَ عَلى أسْفارِهِمُ، الْمُقْبِلینَ عَلى نُسُکِهِمُ،
الْمَحْفوظینَ فی أنْفُسِهِمْ وَ أمْوالِهِمْ وَ ذَراریهِمْ وَ کُلِّ ما أنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِمْ.
اَللَّهُمَّ اقْلِبْنی مِنْ مَجْلِسی هذا، فی شَهْری هذا، فی یَوْمی هذا، فی ساعَتی هذِهِ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً لی مَغْفوراً ذَ نْبی مُعافًى مِنَ النّارِ وَ مُعْتَقاً مِنها عِتْقاً لا رِقَّ
بَعْدَهُ أبَداً وَ لا رَهْبَةَ یا رَبَّ الْأرْبابِ.
اَللَّهُمَّ إنّی أسْأ لُکَ أنْ تَجْعَلَ فیما شِئْتَ وَ أرَدْتَ وَ قَضَیْتَ وَ قَدَّرْتَ وَ حَتَمْتَ وَ أنْفَذْتَ أنْ تُطیلَ عُمْری وَ أنْ تُنْسِئَنی فی أجَلی وَ أنْ تُقَوِّیَ ضَعْفی وَ أنْ تُغْنِیَ فَقْری وَ أنْ تَجْبُرَ
فاقَتی وَ أنْ تَرْحَمَ مَسْکَنَتی وَ أنْ تُعِزَّ ذُلّی وَ أنْ تَرْفَعَ ضَعَتی وَ أنْ تُغْنِیَ عائِلَتی وَ أنْ تُؤْ نِسَ وَحْشَتی وَ أنْ تُکْثِرَ قِلَّتی وَ أنْ تُدِرَّ رِزْقی فی عافِیَةٍ وَ یُسْرٍ وَ خَفْضٍ وَ أنْ تَکْفِیَنی
ما أهَمَّنی مِنْ أمْرِ دُنْیایَ وَ آخِرَتی وَ لاتَکِلْنی إلى نَفْسی فَأعْجِزَ عَنْها وَ لا إلَى النّاسِ فَیَرْفَضونی، وَ أنْ تُعافِیَنی فی دینی وَ بَدَنی وَ جَسَدی وَ روحی وَ وُلْدی وَ أهْلی وَ أهْلِ
مَوَدَّتی وَ إخْوانی وَ جیرانی مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ الْأحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الْأمْواتِ وَ أنْ تَمُنَّ عَلَیَّ بِالْأمْنِ وَ الإْیمانِ ما أبْقَیْتَنی، فإنَّکَ وَلیّی و مَوْلایَ وَ
ثِقَتی وَ رَجائی وَ مَعْدِنُ مَسْأ لَتی وَ مَوْضِعُ شَکْوایَ وَ مُنْتَهى رَغْبَتی، فَلاتُخَیِّبُنی فی رَجائی یا سَیِّدی وَ مَوْلایَ وَ لاتُبْطِلْ طَمَعی وَ رَجائیفَقَدّْ تَوَجَّهْتُ إلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ قَدَّمْتُهُمْ إلَیْکَ أمامی وَ أمامَ حاجَتی وَ طَلِبَتی وَ تَضَرُّعی وَ مَسْأ لَتی، وَ اجْعَلَنی بِهِمْ وَجیْهاً فِى الدُّنیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ، فَإنَّکَ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لی بِهِمُ
السَّعادَةَ، إنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ.
از جمله لیالى شریفه شب عید فطر می باشد و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث بسیار وارد شده و روایت شده است که آن شب کمتراز شب قدر نیست. برای درک این شب عزیز انجام اعمالی از ائمه علیهم السلام به ما سفارش شده است :
1- در هنگام غروب آفتاب غسل انجام شود .
2- آن شب به نماز، دعا، استغفار، درخواست از حق تعالى و بیتوته در مسجد احیا گردد.
3- بعد از نماز مغرب و عشاء ، نماز صبح و نمازعید فطر ذکر؛" الله اکبر الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا " گفته شود.
4- بعد از نماز مغرب و نافله آن، دست ها را به سوى آسمان بلند کرده و بگوید:" یا ذاالمن و الطول یا ذاالجود یا مصطفی محمد و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفرلی کل ذنب احصیته وهو عندک فی کتاب مبین." پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگوید: " اتوب الى الله " پس هر حاجت که دارد از حق تعالى بخواهد که ان شاء الله تعالى بر آورده خواهد شد. در روایتی از شیخ آمده که: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگوید" یا ذاالحول یا ذاالطول یا مصطفیا محمدا و ناصره صل على محمد و آل محمد واغفرلی کل ذنب اذنبته و نسیته انا و هو عندک فی کتاب مبین." سپس صد مرتبه " اتوب الى الله " بگو.
5- زیارت امام حسین علیه السلام که فضیلت بسیار دارد.
6- ده مرتبه ذکر" یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة یا صاحب المواهب السنیة صل علی محمد و آله خیرالوری سجیة واغفرلنا یا ذاالعلی فی هذه العشیة." که از اعمال شب جمعه است، گفته شود.
7- ده رکعت نماز که در شب آخر ماه رمضان اقامه می شود که به صورت پنج نماز دو رکعتی ، درهر رکعت بعد از حمد، سوره توحید ده بارخوانده شود. و در رکوع و سجود ده مرتبه ذکر" سبحان الله والحمدلله ولا اله الاالله والله اکبر" گفته شود. پس از نمازهزارمرتبه استغفار کند و بعد از آن سر به سجده گذارد و بگوید:" یا حی یا قیوم یا ذاالجلال و الاکرام یا رحمان الدنیا والاخرة و رحیمهما یا ارحم الراحمین یا اله الاولین والآخرین اغفرلنا ذنوبنا و تقبل منا صلواتنا و صیامنا و قیامنا."
8- بعد از نماز مغرب و نافله آن دو رکعت نماز بجا آورد، در رکعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، یک مرتبه توحید بخواند. بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه ذکر" اتوب الى الله " گفته شود. پس از آن بگوید: " یا ذاالمن والجود یا ذاالمن والطول یا مصطفی محمد صلى الله علیه وآله صل على محمد وآله و افعل بی کذا و کذا و به جاى کذا حاجات خود را بطلبد و روایت است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این دو رکعت را به این کیفیت بجا مىآورد پس سراز سجده برمىداشت و مىفرمود به حق آن خداوندى که جانم به دست قدرت او است هر که این نماز را بخواند، هر حاجتی از خدا بطلبد البته عطا کند و اگر به عدد ریگ هاى بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد. و در روایت دیگر به جاى هزار مرتبه توحید صد مرتبه وارد شده است. شیخ و سید بعد از نماز این دعا را نقل کردهاند:
" یاالله یاالله یاالله یا رحمان یاالله یا رحیم یاالله یا ملک یاالله یا قدوس یاالله یا سلام یاالله یا مؤمن یاالله یا مهیمن یاالله یاعزیز یاالله یا جبار یاالله یا متکبر یاالله یا خالق یاالله یا بارئ یاالله یا مصور یاالله یاعالم یاالله یا عظیم یاالله یا علیم یاالله یا کریم یاالله یا حلیم یاالله یا حکیم یاالله یا سمیع یاالله یا بصیر یاالله یا قریب یاالله یا مجیب یاالله یا جواد یاالله یا ماجد یاالله یا ملی یاالله یا وفی یاالله یا مولى یاالله یا قاضی یاالله یا سریع یاالله یا شدید یاالله یا رئوف یاالله یا رقیب یاالله یا مجید یاالله یا حفیظ یاالله یا محیط یاالله یا سیدالسادات یاالله یا اول یاالله یا آخر یاالله یا ظاهر یاالله یا باطن یاالله یا فاخر یاالله یا قاهر یا الله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا ودود یاالله یا نور یاالله یا رافع یاالله یا مانع یاالله یا دافع یاالله یا فاتح یاالله یا نفاح [نفاع] یاالله یا جلیل یاالله یا جمیل یاالله یا شهید یاالله یا شاهد یاالله یا مغیث یاالله یا حبیب یاالله یا فاطر یاالله یا مطهر یاالله یا ملک یاالله یا مقتدر یاالله یا قابض یاالله یا باسط یاالله یا محیی یاالله یا ممیت یاالله یا باعث یاالله یا وارث یاالله یا معطی یاالله یا مفضل یاالله یا منعم یاالله یا حق یاالله یا مبین یاالله یا طیب یاالله یا محسن یاالله یا مجمل یاالله یا مبدئ یاالله یا معید یاالله یا بارئ یاالله یا بدیع یاالله یا هادی یاالله یا کافی یاالله یا شافی یاالله یا علی یاالله یاعظیم یاالله یا حنان یاالله یا منان یاالله یا ذاالطول یاالله یا متعالی یاالله یا عدل یاالله یا ذاالمعارج یاالله یا صادق یاالله یا صدوق یاالله یا دیان یاالله یا باقی یاالله یا واقی یاالله یا ذاالجلال یاالله یا ذاالاکرام یاالله یا محمود یاالله یا معبود یاالله یا صانع یاالله یا معین یاالله یا مکون یاالله یا فعال یاالله یا لطیف یاالله یا غفور یاالله یا شکور یاالله یا نور یاالله یا قدیر یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله اسالک ان تصلی على محمد و آل محمد و تمن علی برضاک و تعفوعنی بحلمک و توسع علی من رزقک الحلال الطیب من حیث احتسب و من حیث لا احتسب فانی عبدک لیس لی احد سواک ولا احد اساله غیرک یا ارحم الراحمین ما شاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم. پس به سجده مىروى و مىگویى: یاالله یاالله یاالله یا رب یا رب یا رب یا منزل البرکات بک تنزل کل حاجة اسالک بکل اسم فی مخزون الغیب عندک والاسماء المشهورات عندک المکتوبة على سرادق عرشک ان تصلی على محمد وآل محمد وان تقبل منی شهررمضان و تکتبنی من الوافدین الى بیتک الحرام و تصفح لی عن الذنوب العظام و تستخرج لی یا رب کنوزک یا رحمان."
9- چهارده رکعت نمازاقامه کند. بعد از هر دو رکعت سلام دهد و در هر رکعت بعد از حمد، یک بار آیةالکرسی و سه مرتبه توحید خوانده شود. براى هر رکعت، ثواب عبادت چهل سال وعبادت هر که در آن ماه روزه گرفته و نماز خوانده اعطاء می شود.
10- شیخ درمصباح فرموده که در آخر شب غسل کن و بر سجاده خود تا طلوع فجربنشین وعبادت کن.
منیع: تبیان
در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث بسیار وارد شده و روایت شده است برای درک این روز عزیز انجام اعمالی از ائمه علیهم السلام به ما سفارش شده است:
1- بعد از نماز صبح و نمازعید آن تکبیراتى را که در شب عید ذکر شد، گفته شود.
2-پرداخت زکات فطره پیش از نمازعید.
4- انجام غسل روزعید. که زمان آن بعد از طلوع فجر تا زمان به جا آوردن نمازعید است. در هنگام غسل بگو: " اللهم ایمانا بک وتصدیقا بکتابک واتباع سنة نبیک محمد صلى الله علیه وآله." و پس ازغسل بگو:" اللهم اجعله کفارة لذنوبی وطهر دینی اللهم اذهب عنی الدنس."
5- برای اقامه نمازعید لباس نیکو پوشیده و ازعطر استفاده نمایید.
6- پیش از نماز عید، در اول روز افطار کنى. و بهتر آن است که به خرما یا به شیرینى باشد. و شیخ مفید فرموده مستحب است خوردن مقدار کمى از تربت سیدالشهداء علیه السلام که براى هر دردى شفا است.
7- قبل ازخروج از منزل برای نمازعید، دعایی را که از امام باقرعلیه السلام روایت شده را بخوانی: " اللهم من تهیا فی هذاالیوم اوتعبا اواعد واستعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده ونوافله وفواضله وعطایاه فان الیک یا سیدی تهیئتی و تعبئتی واعدادی واستعدادی رجاء رفدک وجوائزک ونوافلک و فواضلک و فضائلک وعطایاک و قد غدوت الى عید من اعیاد امة نبیک محمد صلوات الله علیه وعلى آله ولم افد الیک الیوم بعمل صالح اثق به قدمته ولا توجهت بمخلوق املته ولکن اتیتک خاضعا مقرا بذنوبی واسائتی الى نفسی فیا عظیم یا عظیم یا عظیم اغفرلی العظیم من ذنوبی فانه لا یغفرالذنوب العظام الا انت یا لا اله الا انت یا ارحم الراحمین."
8- اقامه نمازعید.
9- زیارت امام حسین علیه السلام.
10- دعاى ندبه خوانده شود. سید بن طاوس فرموده که چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگوید:" اعوذ بک من نار حرها لا یطفى و جدیدها لا یبلى وعطشانها لا یروى" پس گونه راست را بر خاک بگذارد و بگوید:" الهی لا تقلب وجهی فی النار بعد سجودی وتعفیری لک بغیرمن منی علیک بل لک المن علی" سپس گونه چپ را بر خاک بگذارد و بگوید: " ارحم من اساء واقترف واستکان واعترف" پس به حال سجده شود و بگوید:" ان کنت بئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک یا کریم " پس از آن صد بار بگوید: العفو العفو.
منبع: تبیان
بازگشت ازاین نظر که آیا رابطه ما با فطرت پاک انسانى به طورصحیح برقراراست یا نه؟ آیا آن اعماق روح و فطرت پاکى که خداوند به ما داده و براثرحجابهاى جهل، انحراف و گناه، زنگار بر رویش نشسته، درکلاس ماه رمضان زنگارها زدوده شدهاند یا نه؟ که اگر چنین است باید ابتداى نجات وآغاز پیروزى برطاغوت نفس را در نماز عید فطراعلام بدارند و جشن بگیرند.
به عنوان این که: آن چه را در ماه رمضان آموختهاند و در راه خودسازى و بهسازى به کار بردهاند ابراز بدارند، با کلمات و حرکات، بلکه درقلب و درون، با تمام وجود و احساس، و با شعارآمیخته با شعوروفریاد برون و درون که: «الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر ولله الحمد والحمدلله على ما هدانا وله الشکرعلى ما اولانا؛ خدا بزرگتراز آن است که توصیف گردد. آرى چنین است، معبودى جزخداى یکتا و بىهمتا نیست، وخدا بزرگترازآن است که وصف شود، حمد و سپاس اختصاص به ذات پاک خدا دارد به خاطرآن که ما را درراستاى پاکسازى و بهسازى هدایت کرده، و شکراو را که جمعیت ما وامت ما را برترین جمعیت وامت قرار داده است.
رمضان پایان مىپذیرد و به انتهاى خود مىرسد، مسلمانان درمکتب رمضان، در پرتو آیات قرآن و نیایشها و تقویت صبر و اراده، پس از فراگیرى به خودسازى پرداختهاند؛ اینک جشن مىگیرند که در جهاد اکبر، با گامهاى استوار عبور کردهاند و به مقصود رسیدهاند.
فلسفه اعیاد اسلامی
چها رعید دراسلام به طوررسمى وجود دارد که عبارتاند از: عید قربان، عید غدیر، عید جمعه و عید فطر. عید قربان جشن ایثار و فداکارى است، و مسلمان دراین رابطه به خویشتن بازمىگردد که آیا به باطن و ماهیت چنین عیدى رسیده است یا نه. آن گونه که ابراهیم خلیل(ع) قهرمان توحید رسید، و حسین بنعلىعلیهماالسلام آن را درکربلا تکمیل کرد. عید غدیر جشن ولایت و امامت است و انسان مسلمان با ژرفاندیشى به خویشتن مىنگرد که آیا انتخاب او در مسئله بسیارمهم رهبرى، صحیح بوده است یا نه؟ که دربینش اسلام ناب، مسئله بسیارعمیقى است، و از ارکان زیربنایى نظام اسلام است، که اگراو نباشد هیچ یک ازمفاهیم اسلام، ارزش واصالت خود را نمىتوانند نشان دهند. عید جمعه بازگشت به خویشتن است که نقش اساسى درپیشبرد اهداف، و وصول به مقصود دارد، و به راستى که برقرارى اتحاد و یک رنگى وهمدلى مسلمانان، وسیعترین و ژرف ترین برکات را براى آنها به ارمغان خواهد آورد.
ولى آیا مىدانید که اگرعید فطرت و خودسازى نباشد، عیدهاى دیگرتکمیل نخواهد شد. اگرچنین عیدى درزندگى انسان تحقق یابد همه روز، روزعید است؛ چنان که امیرمومنان على(ع) فرمود: «انما هوعید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه، وکل یوم لا یعصى الله فیه فهو عید؛(1)امروزتنها عید کسانى است که روزه آنها درپیشگاه خدا پذیرفته شود، و عبادتهاى شبانه آنها مورد پذیرش خداوند شده باشد، و هر روزى که گناه نکنى روزعید تو است.» حضرت على(ع) این سخن را ازسرچشمه وحى گرفته بود، چرا که وقتى خطبه رسول خدا(ص) را درمسجد پیرامون فضایل ماه رمضان شنید، ازآن حضرت پرسید: «بهترین کاردرماه رمضان چیست؟» پیامبر(ص) پاسخ داد: «الورع عن محارم الله عزوجل؛ (2)ورع و پرهیزکارى ازآن چه خداوند حرام نموده است مىباشد؛ یعنى همان خودسازى و بازگشت به فطرت پاک توحیدى.»
مسئله عید و فطرت در قرآن
در قرآن مجید کلمه عید یک بار آمده، که در رابطه با حضرت عیسى علیه السلام و شاگردان مخصوص اوست، شاگردان براى تکمیل ایمان خود گفتند: «آیا پروردگار تو مىتواند غذایى ازآسمان (مائده) براى ما بفرستد؟» حضرت از این تقاضا که بوى شک و تردید مىداد، نگران شد و به آنها فرمود:
«از خدا بترسید اگرایمان دارید.» ولى به زودى دریافت که مقصود آنها مشاهده معجزه بزرگ از عیسى است، تا در پرتو دیدار آن، قلبشان پاک و سرشار از یقین گردد، از این رو به خدا عرض کرد:
«اللهم ربنا انزلعلینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا وآخرنا وآیه منک؛ خداوندا مائدهاى ازآسمان برما بفرست تا عیدى براى اول و آخرما باشد و نشانهاى ازتو.» (3)
از آن جا که روز نزول مائده روز بازگشت به پیروزى و پاکى و ایمان به خدا بوده است، حضرت مسیح (ع) آن را
«عید» نامیده است، نتیجه این که درقرآن کلمه «عید» به عنوان تکمیل مطرح شده است.
عید فطر وقتى براى ما عید واقعى است که درمسیرخودسازى، پیروزشده باشیم، و تحول عمیقى درما پدیدارشده باشد.
قرآن با صراحت، خداشناسى و دین را مسئلهاى فطرى مىشمرد.ازجمله درآیه 30 روم مىخوانیم:
«فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التى فطرالناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم؛ اى پیامبر! روى خود را متوجه آیین خالص پروردگارکن، این فطرتى است که خداوند انسانها را برآن آفریده، دگرگونى درآفرینش خدا نیست.» این آیه بیان کننده آن است که دین اسلام بر اساس فطرت و سرشت انسان مىباشد و دستورهاى آن هماهنگ با درون ذات وجود انسان است و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیتهاى ناسالم، محفوظ باشد، همان را مىخواهد که آیین ناب اسلام آن را مىخواهد و خداوند آئینش را براساس نیازهاى فطرى بشر تدوین نموده است و اگرانسان داراى فطرت نخستین، به دور از حجابها و زنگارها باشد، بدون هیچگونه تردید، راه توحید و دستورهاى صحیح الهى را مىپسندد و برمىگزیند.
انواع فطرت
فطرت بر دوگونه است: فطرت عقل و فطرت دل.
فطرت عقل یعنى استدلال روشن عقلى، که انسان بعد ازرسیدن به کمال عقل با مشاهده نظام جهان و دقت در اسرار هستى، به این حقیقت منتقل مىشود که محال است این نظام معلول مبدئى فاقد عقل و شعور باشد و این«عقل فطرى» بدون نیاز به معلم به مقصود مىرسد، ولى فطرت مفهوم دیگرى نیز دارد که ازآن تعبیر به «فطرت دل» مىشود، که تفسیر فطرى بودن دین با این تعبیر، صحیحتر و مناسبتر به نظر مىرسد و منظور از آن این است که انسان وقتى به اعماق جانش مىنگرد، نور حق را مىبیند و ندایى را با گوش دل مىشنود، ندایى کهاو را به سوى مبدا علم و قدرت بىنظیر هستى دعوت مىکند، که گاهى ازآن تعبیر به «درک وجدانى» مىشود، مانند آن که وقتى انسان یک گل زیبا را مىبیند، بدون استدلال به زیبایى آن پى مىبرد و از آن لذت مىبرد. «عید فطر» به معناى بازگشت به فطرت است، یعنى مساله خودسازى درماه رمضان، انسان را به مقامى مىرساند که پردههاى جهل، هواپرستى و هرگونه موانع ضد فطرت، از سر راه فطرت برداشته مىشود و انسان مسلمان در این هنگام به فطرت ناب خود که ازدرون ذات وجودش مىجوشد بازمىگردد، همان فطرتى که آیینه صاف خدانما و حق نماست؛ همان پیامبر باطن که اگر ازاسارت زنجیرهاى جهل و هواپرستى آزاد گردد، راهنماى کامل و دقیق انسان به سوى کمالات است.
هرگاه انسان در پرتو برکات ماه رمضان به این درجه رسید، به حقیقت مفهوم عید فطر رسیده است و آغاز ماه رمضان در واقع براى او عید است.
شواهد متعددى وجود دارد که نشان دهنده فطرى بودن ایمان به حق است؛ مانند واقعیتهاى تاریخى که نشان مىدهد در میان هر ملتى در هر دورهاى اعتقاد به خداشناسى و مذهب وجود داشته است، چنانکه شواهد باستان شناسى و آثار به جا مانده از دورههاى قبل از تاریخ بیان کننده این واقعیت است.
مطالعات روانى و اکتشافات روانکاوى درابعاد روح انسان نیز شاهد دیگرى بر فطرى بودن اعتقادات دینى است، روانشناسان چهار تمایل عالى و اصیل را به عنوان ابعاد چهارگانه روح معرفى مىکنند که عبارتند ازحس دانایى، حس زیبایى، حسنیکى، و حس مذهبى. که این خود نیز دریچه دیگرى برفطرى بودن دین است. (4)
حجةالاسلام والمسلمین محمد محمدى اشتهاردى
پی نوشتها:
1- سید رضى، نهج البلاغه، حکمت428.
2- شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج1، ص295.
3- مائده / آیه 114.
4- برای اطلاع بیشتربه کتاب «حس مذهبى یا بعد چهارم روح انسانى» ترجمه مهندس بیانى رجوع نمایید.
منبع: سایت شهید آوینی